Web Analytics Made Easy - Statcounter

سردار امیرعلی حاجی‌زاده که سالیان سال همرزم و همراه حاج قاسم بوده، معتقد است سردار سلیمانی با شهادتش «پدیده» شد و پدیده‌شناسی او با محاسبات علمی روز قابل تحلیل نیست چراکه او به نوعی مسیر تاریخ را عوض کرد.

فرمانده نیروی هوافضای سپاه ویژگی‌های شخصیتی حاج قاسم را «اخلاص، صداقت، وفاداری، انقلابی بودن، جهادی بودن، شجاعت، مقاومت» می‌داند و می‌گوید: «اوج خصائص حاج قاسم ایستادن بر قله ولایت‌مداری بود».

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

اگر ممکن است حضرتعالی توضیح مختصری درباره نحوه آشنایی‌تان با شهید سلیمانی بفرمایید که اولین بار کجا با ایشان آشنا شدید و نحوه آشناییتان به چه شکل بود؟

حاج قاسم مثل همه فرماندهان جنگ مثل حاج احمد کاظمی، حسین خرازی، شهید باکری، بسیاری از بزرگان و شهدا از ابتدای جنگ اسامی‌شان برای همه رزمنده‌ها و همه کسانی که در جبهه بودند شناخته‌شده بود. همه رزمنده‌ها هم عادت کرده بودند یکدیگر را به اسم کوچک صدا بزنند. از ابتدای ورود ما در سال ۶۰ به جبهه حاج قاسم نامی آشنا بود. اما تا پایان جنگ چون فرمانده لشکر ثارالله کرمان بود ما کار نزدیکی با ایشان نداشتیم. در قرارگاه‌ها چهره ایشان را می‌دیدیم ولی اینکه از نزدیک با ایشان کار کرده باشیم نه، چون کار ما جای دیگری بود و دورادور ایشان را می‌شناختیم. ولی بعد از دوره‌ای که ایشان وارد کارهای نهضتی شد تقریباً ۲۲ سال آخر عمر پر برکت ایشان، در این دوره ارتباطات‌مان خیلی زیاد و نزدیک بود و رفته رفته صمیمیت بیشتر می‌شد و روند آشنایی ما با ایشان به این‌گونه بود.

دشمن از مدت‌ها قبل بحث ‌ترور سردار سلیمانی را مطرح می‌کرد. چندین بار در روایتهای مختلف شنیدم حتی خبرسازی و شایعه‌سازی هم می‌کردند به ایشان هم اطلاع می‌دادند چنین بحثی هست و الان هم حتی بعد از شهادت ایشان همان خط ‌ترور، به شیوه دیگر و به شکل ‌ترور شخصیتی ایشان دنبال می‌شود و ما در رسانه‌های مختلف می‌بینیم سعی می‌کنند برای اینکه از جاذبه‌ای که شخصیت ایشان داشت و اثر شگرفی که در جامعه‌ و حتی در بین ملت‌های منطقه گذاشته با تبلیغات این اثر را به زعم خودشان کم رنگ کنند. از نگاه شما چرا دشمنان بعد از شهادت ایشان بیشتر به هراس افتاده است؟

باید ببینیم نظام سلطه به رهبری رژیم ‌تروریستی آمریکا چه نقشه‌ها و برنامه‌هایی برای منطقه داشت؟ می‌خواست چه کاری انجام دهد؟ و نقش شهید حاج قاسم سلیمانی به‌عنوان فرمانده نیروی قدس سپاه در برابر آنها چه بود؟ ‌ترامپ گفت ما ۷‌ تریلیون دلار در منطقه هزینه کرده‌ایم و همه‌اش هیچ شده است. چه کسی اینها را هیچ کرد؟ اینها چه کاری می‌خواستند در منطقه انجام دهند؟ متأسفانه چه در ایام سالگرد حاج قاسم چه در ایام دیگر بیشتر به مسائل جزئی و ریز آن‌ هم بصورت جزیره‌ای پرداخته شده ولی متأسفانه به اصل قضیه که کلان مسئله است پرداخته نشده که آنها می‌خواستند چه کاری انجام دهند؟ الان کجا هستند؟ نتیجه چه شد؟ تهدیدی را آغاز کردند و برنامه‌ای داشتند. طبیعی است کسی که جلوی نقشه‌های آنها می‌ایستد، کسی که نقشه‌های آنها را به هم می‌زند معلوم است آنها باید دشمنی، تهدید و تخریب کنند. این خیلی روشن است. جبهه استکبار، یعنی آمریکا، انگلیس، فرانسه، کشورهای مرتجع عرب و رژیم صهیونیستی که در این قضیه نقش داشتند، نقشه‌های سنگینی برای منطقه کشیده بودند. این نقشه‌ها هم مربوط به پیروزی انقلاب و دشمنی با انقلاب اسلامی نیستند بلکه چند دهه قبل از انقلاب این مسائل را می‌بینیم. مسائلی مانند ۱۶ آذر، ۱۳ آبان، ۲۸ مرداد و.. مقاطع تاریخی هستند که دشمنی دشمنان با ایران حتی قبل از پیروزی انقلاب اسلامی را نشان می‌دهد. هدف اینها این بود که می‌خواستند منطقه را تحت سیطره و سلطه خودشان دربیاورند و حاکمان منطقه را تضعیف یا از خود و یا نابود کنند یعنی کشورهای بی‌سر، بی‌ارتش، بدون قوای نظامی و قدرت دفاعی درست کنند. در دهه اخیر ویروسی به نام ویروس گروه‌های تکفیری و داعش درست کردند. سرعت شیوع این ویروس در منطقه از سرعت ویروس کرونا خیلی بالاتر بود. نگاه کنید گروه‌های تکفیری در لیبی چه کردند؟ فقط سوریه و عراق نبود. فقط افغانستان و پاکستان نبود. فقط یمن نبود. تا آفریقا و اقصی نقاط منطقه کشیده شد به‌خاطر اینکه از قوا و نیروهای داخلی ملت‌ها تحت عنوان جنگ مذهبی بین شیعه و سنی استفاده کنند ولی هدفشان کل منطقه بود. در این قضایا مسیحی‌ها و ایزدی‌ها کم آسیب دیدند؟ هدفشان تنها اقوام مختلف در منطقه هم نبود، می‌خواستند به منطقه تسلط پیدا کنند. سردار سلیمانی فرمانده میدانی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود که نقشه اینها را نقش بر آب کرد. اتفاقاً این‌طور نبود که صرفاً تهدید و حمله را دفع کند، تهدید را با تیزبینی و تیزهوشی و هدایت و راهبری مقام معظم رهبری تبدیل به فرصت کرد. یک نمونه مثال می‌زنم. موقعی که داعش به عراق سرازیر شد و موصل را گرفت تا پشت سامرا و پشت دروازه‌های بغداد آمد. منطقه وسیعی از سوریه و عراق سقوط کرده بود. ارتش عراق طی چند روز اول از بین رفت. بخشی به خود داعشی‌ها پناهنده شدند. یک عده‌ای متلاشی شدند. اصلاً هیچ چیزی وجود نداشت. معلوم است پشت این قضیه طرحی هست، امری تصادفی نیست. همه جا را گرفتند. آمریکایی‌ها که قبلاًً از عراق اخراج شده بودند به این بهانه شروع به برگشت کردند. آن روزها را به یاد بیاورید. فرماندهان آمریکایی و مسئولین آمریکایی چه می‌گفتند؟ باید برگردیم و به اینها توجه کنیم. می‌گفتند این جنگ ۳۰ سال طول می‌کشد. در عین حال که قدم به قدم داعش پیشروی می‌کرد اینها داشتند قوا را می‌آوردند و پادگان‌ها را بازسازی می‌کردند اصلاً کاری به جنگ نداشتند. ارتش عراق کاملاًً از بین رفت. نیروی هوایی نداشت. نیروی زمینی کامل منهدم شد. هیچ نبود. اینجا باید به نقش حاج قاسم رسید و تفسیر کرد که چه اتفاقی افتاد. چیزی که به آن توجه نشده اینکه ارتشی که طی سالیان سال در عراق درست شده بود ظرف چند روز نابود شد و حاج قاسم ظرف چند ماه ارتش جایگزین فدائی قدرتمند مردمی را ایجاد کرد. مگر به راحتی می‌شود تیپ و لشکر درست کرد! این هنر حاج قاسم بود. در کنارش نیروی هوایی هم درست کرد. حاج قاسم همه نقشه‌های آمریکا در منطقه را کاملاًً نه تنها به هم زد و تهدید را دفع کرد بلکه تبدیل به فرصت کرد. معلوم است آنها باید عصبانی باشند و تخریب کنند. معلوم است آنها باید حتی به شهید حاج قاسم سلیمانی هم تهاجم کنند.

سردار! مدیریت و نقش حاج قاسم در مقابله با اهداف آمریکائی‌ها در منطقه را خیلی خوب تحلیل فرمودید. چه چیزی حاج قاسم را به این مرتبه و مرحله رساند؟ چه چیزی اساساًً حاج قاسم را حاج قاسم کرد؟

ویژگی‌هایی که ما برای حاج قاسم قائل هستیم عبارتند از اخلاص، صداقت، وفاداری، انقلابی بودن، جهادی بودن، شجاعت، مقاومت، استقامت در مقابل سختی‌ها، فداکاری، نوع دوستی و اخلاق، معنویت، عشق به شهادت، حساسیت به حدود شرعی، استکبار ستیزی، تعهد، ایمان، ولایت‌مداری و... اینها ویژگی‌هایی هستند که در تعالیم اسلام داریم. در وجود حاج قاسم این ویژگی‌ها تبلور پیدا کرد و یک قهرمان پدید آورد. اینکه الان صحبت از مکتب حاج قاسم است، مکتب حاج قاسم یعنی مصادیق عملی آن چیزی که اسلام گفته را دنبال کنید، کاری که حاج قاسم انجام داد.

آن طرف بعضی‌ها سعی دارند حاج قاسم را مصادره به مطلوب کنند و او را با عینک سیاسی بینند. در ویژگی‌هایی که حضرتعالی فرمودید مثل استقامت در برابر سختی‌ها یا ولایت‌مداری، اگر از این بخش نکته‌ای از ایشان دیده‌اید و یا چیزی از ایشان شنیده‌اید بفرمایید.

از دید من ایشان همه‌ این ویژگی‌ها را داشت ولی آن چیزی که برجسته بود و قله این ویژگی‌ها بود که در واقع نقش هدایتگر را دارد قله ولایت‌مداری بود. ولایت‌مداری مراتب دارد. ایشان در بالاترین مراتب ولایت‌مداری بود. موقعی که رهبر انقلاب به مسئولی مطلبی را می‌فرماید. مثلا من علاقه‌مند و عاشق آن چیزی هستم که ایشان گفت مثلا افزایش تعداد موشک‌ها، من خودم هم علاقه‌مند هستم. عمل به این ولایت‌مداری تلقی می‌شود ولی در چه مرتبه‌ای هست؟ یک موقع امر ولایت بر این است که این کار را انجام دهید من نظرم چیز دیگری هست. آن کار را انجام می‌دهم اما به‌عنوان دستور! چنان‌که بعضی از مسئولین هم می‌گویند نظر ما چیز دیگری بود چون ایشان دستور دادند ما انجام دادیم. این هم ولایت‌مداری هست ولی مرتبه‌ای دارد... برای حاج قاسم مرتبه‌ای بالاتر است. موقعی رهبری به شما می‌گوید این کار را انجام دهید تا قبل از آن نظر شما چیز دیگری هست ولی بعد از امر ولایت با عشق آن کار را انجام می‌دهید. این مرتبه بالایی از ولایت‌مداری است. در سه موردی که گفتیم ایشان مرتبه سوم و بالاتر را داشت و ما بارها در موضوعات مختلف دیدیم چون موضوعات کاری موضوعات اختلافی هستند بعضی اوقات مثلاً طرح، برنامه‌، اقدام و کاری هست در جلسه مطرح و بحث می‌شود یک موقع طرف اجماع و قبول می‌کند یک موقع طرف مخالفت شدید دارد و در جلسه می‌جنگند. در جلسه مواردی را داشتیم که حاج قاسم مخالف صد درصد موضوعی بود ولی موقعی که معلوم می‌شد نظر رهبر معظم انقلاب چیز دیگری است از آن لحظه به بعد نظر خود را کنار می‌گذاشت. این یک ویژگی برجسته حاج قاسم بود. اینکه می‌گویید بعضی‌ها تفسیر، تعبیر و مصادره می‌کنند، اخلاق و مدیریت، تیزبینی خوب است و خیلی‌ها هم دارند ولی قاسم نمی‌شوند. نقطه برجسته این است که انسان امر ولی را عمل کند.

دو سال از شهادت ایشان گذشته، اگر بخواهیم گزاره‌ای را برجسته کنیم، آیا موافق هستید شهادت حاج قاسم جمهوری اسلامی را چند دهه به جلو برد؟

حضرت آقا هم‌ اشاره فرمود امروز اثر شهید حاج قاسم سلیمانی به مراتب قابل مقایسه با حاج قاسم نیست. اصلاً چیز عجیبی شده است. هرچه زمان می‌گذرد انگار به زمان شهادت ایشان نزدیک می‌شویم، دور نمی‌شویم. موقعی که آدم فاصله می‌گیرد بیشتر التیام پیدا می‌کند. انسان فراموشکار است ولی انگار این داغ تازه می‌شود و انگار آدم به تاریخ شهادت نزدیک می‌شود، دور نمی‌شود. عمل ایشان باعث شده خداوند متعال عزّتی برای ایشان قائل شده که الان می‌بینیم این‌قدر اثر عمیق می‌گذارد. راهیپمایی عظیم مردم در سالروز شهادت ایشان در کرمان کار دولت است؟ مردمی است. خود مردم راه افتادند. در تلویزیون بعضی از بچه‌ها و نوجوانان را نشان می‌دهد در این مسیر کفش‌ها را واکس می‌زنند. این نوجوان را در خانه می‌بینید که اگر پدرش آب بخواهد باید ۱۰ بار بگوید تا آب بیاورد ولی به عشق حاج قاسم آمده. این عشق است. این شهادت‌ها از جنس حاج قاسم به حسب ظاهر یک نفر از ما کم شده ولی در جامعه روحی دمیده شده که خود من هم شوکه شدم. من فکر می‌کردم دومین سالگرد از سالگرد اول به‌طور طبیعی افت داشته باشد. در حقیقت شهادت ایشان موجب آزادسازی خصلت‌های انسانی و متعالی در جامعه شد که فقط برای قشر خاص حزب‌اللهی هم نیست بلکه شامل همه مردم ما و ملت‌های منطقه است.

در رسانه‌ها درخصوص تبیین شخصیت شهید سلیمانی کارهایی شده ولی به هر حال می‌دانیم کافی نیست. از نگاه حضرتعالی که رسانه‌های داخلی را رصد می‌کنید بخشی که به‌نظر خودتان روی آن غفلت شده یا باید بیشتر روی آن کار می‌شد و نشده یا مثلا در حوزه جامعه‌شناسی و علوم انسانی اگر نکته و موردی در نظر دارید بفرمایید.

یک‌سری از کارها از توان جامعه‌شناسان خارج است. خودشان هم هنوز تسلط به موضوع پیدا نکرده‌اند و تحلیل قوی ندارند. خیلی‌ها بهت زده‌اند. باید درباره شهید حاج قاسم سلیمانی به‌ویژه در مقطع شهادت ایشان بیشتر بحث و بررسی کنیم. نگاه کنید ۸ سال قبل حاج قاسم کجا بود. خیلی‌ها بر اثر تبلیغات مسموم می‌گفتند چرا ایشان پولهای ما را به خارج می‌برد؟ برای چه به‌زعم آنها از یک دیکتاتور حمایت می‌کند؟ اصلاً به ما چه ربطی دارد باید به سوریه برویم؟ مگر شعار نه غزه و نه لبنان را یادمان رفته؟ یکی از چیزهایی که حاج قاسم را برجسته کرد تفاوت بین جهاد ۲۰ سال اخیر با جنگ ۸ ساله بود. در جنگ ۸ ساله اگر کسی به جبهه می‌رفت نمی‌گفتند برای چه می‌روی؟ به هیچ فرمانده و رزمنده‌ای این را نگفتند. کسی که نمی‌خواست برود توجیه می‌کرد مثلا سنگر دانشگاه و مدرسه را دارم. خودش را توجیه می‌کرد. اما هیچ‌کس نمی‌گفت پولها را برای چه آنجا می‌برید خرج می‌کنید. هیچ‌کس راجع به اصل جنگ ابهام نداشت ولی در این ۲۰ سال اخیر تفاوتها خیلی زیاد بود. اولاً جهاد در غربت، مظلومیت، نابرابری و فتنه بود. حتی دولت‌های دهم، یازدهم و دوازدهم می‌گفتند ما این مسائل را قبول نداریم. یعنی داخلی‌ها هم حمله می‌کردند. در زمان جنگ امام فرموده بود واجب کفایی است. ولی در جنگ با ‌تروریستها در عراق و سوریه به قدری تبلیغات سنگین بر علیه ایران بود که محدودیت وجود داشت و حاج قاسم نمی‌توانست نیروهای ایرانی را به‌کار بگیرد. و نکته دیگر اینکه در جمع بازیگران فراوان در منطقه بود. در این شرایط به آنجا رفت و در اوج مظلومیت می‌جنگید. جنگ سوریه که شروع شد حتی عده‌ای از مجاهدین فلسطینی که ما این همه سال از آنها حمایت کردیم در مقابل دولت سوریه قرار گرفتند. سال‌ها طول کشید تا دوباره جهت را اصلاح کردند و برگشتند. سختی کار خیلی بالا و سنگین بود. کار متفاوت بود. شهدای اول جنگ عراق و سوریه را اصلاً ما نمی‌دانستیم با چه عنوانی بیاوریم و تشییع کنیم، می‌گفتیم در کردستان تصادف کرده‌اند؟ چه شده؟ از کجا آمده‌اند؟ در صورتی که شهدای جنگ را با افتخار روی دوش می‌گرفتیم و تابوت‌ها را تشییع می‌کردیم. خداوند متعال به‌واسطه این مبارزات بود که به حاج قاسم عزّت داد. جامعه‌شناسان خیلی از این زوایا را نمی‌دانند. کاری که در منطقه انجام گرفت مسیر تاریخ را عوض کرد قرار بود چیز دیگری شود. مسیر را عوض کرد. نه اینکه ۱۰ درجه زاویه را تغییر داد بلکه ۱۸۰ درجه برگرداند. در واقع پدیده‌شناسی حاج قاسم با محاسبات علمی روز قابل تحلیل نیست.

به لحظه شهادت ایشان برگردیم. شما در ایران بودید. چگونه این خبر به شما رسید و واکنش‌تان نسبت به این خبر چه بود؟

انتظار چنین حوادثی در کارهای ما به لحاظ طبیعی وجود دارد و هر تلفنی زنگ می‌خورد انتظار اخبار تلخ را می‌کشیم ولی این خیلی خبر سنگین و باور نکردنی بود. در همان ساعت اولیه سردار قاآنی به سردار سلامی گفته بود بلافاصله سردار سلامی با من تماس گرفت و گفت قاسم هم رفت. آن لحظه متوجه شدیم. در عین حال که ما بارها دیده بودیم ایشان تا مرز شهادت پیش رفته بود و اتفاقات زیادی رخ داده بود. اینکه با گروه‌های تکفیری و ماشین‌های انفجاری، در مسیر بمب بگذارند، پلی را منفجر کنند، حملات مختلف چیزهای عادی بود و زیاد شنیده بودیم این‌گونه نبود که انتظار نداشته باشیم ولی با این حال خیلی سخت و سنگین و عجیب بود. بعد ‌ترامپ مستقیم این مسئولیت را بر عهده گرفت. نشان می‌دهد چقدر از دست حاج قاسم آزرده و سختی کشیده بودند. همان لحظاتی که با سردار سلامی تلفنی صحبت می‌کردیم به موضوع انتقام هم‌ اشاره شد.

در مصاحبه‌هایی که با حضرتعالی و سایر فرماندهان و همکاران جنابعالی داشتیم به سمت فضای نظامی رفت. مدنظرم این هست که فضا بیشتر به سمت گفتمانی برود و کمی تحلیل گفتمانی داشته باشید؟ در ۲ سال گذشته چه گفتمانی تقویت شد؟ چه حس و حالی شکل گرفت؟ چه المانهایی در نیروی هوافضای سپاه بود؟ در حوزه نظامی چه اتفاقاتی شکل گرفت؟ آیا تغییری در حس و حال رزمنده‌ها بود؟ اینکه می‌گوییم رزمنده‌ها مکتبی هستند فرق ما با رزمنده‌های کشورهای دیگر این است که اعتقادی هستند. چه تفاوتهایی ایجاد شده است؟

در حوزه سپاه و بسیج این نوع نگاه نهادینه شده است. شهید حججی یک رزمنده بود. او برجسته شد همه دیدند ولی از جنس حججی‌ها در سپاه کم نداریم. بسیاری از شهدای مدافع حرم که از نزدیک می‌شناسیم و زندگی کرده‌ایم می‌بینیم همه‌شان حججی هستند. خداوند متعال این‌طور قرار داد با فیلم‌هایی که از او منتشر شد و دل‌نوشته‌هایی که داشت و وصیت‌هایی که کرده بود یکجوری به دل مردم نشست ولی خیلی‌ها گمنام هستند کم از حججی ندارند. در برخی کشورها چون ندارند قهرمانان افسانه‌ای درست می‌کنند. تاریخ‌شان را افسانه‌ای درست می‌کنند. هویت هالیوودی درست می‌کنند. اما ما غرق در قهرمانان بزرگ هستیم که سید و بزرگ قهرمانان حاج قاسم می‌شود. ولی شهید مقدم، شهید شفیع‌زاده، شهید خرازی، شهید کاظمی، شهید باکری و... هر کدام یک مکتب هستند. آنها قهرمانان افسانه‌ای درست می‌کنند. ما قهرمان واقعی داریم. الان چیزی که خیلی مهم است هزاران و میلیون‌ها جوان و مرد و زن حداقل در داخل ایران داریم که عاشق حاج قاسم هستند و می‌خواهند ببینند نقش‌شان در این قضایا چه می‌تواند باشد و چگونه می‌توانند راه حاج قاسم را بروند. ما باید به این پاسخ دهیم. اعتقادم این است که هر کسی از ایرانیان، مرد و زن، جوان و پیر، هر کسی در هر شغل و کاری که هست، در هر مسئولیتی هست می‌تواند تلاش کند خودش را در آن کار تبدیل به حاج قاسم کند. این شدنی است. یک تصوّر غلطی وجود دارد که شهدا را تبدیل به عنصر دست نیافتنی می‌کنند، تبدیل به استثناء می‌کنند، این خوب نیست. بعد می‌گوییم قابل دسترس نیست، بایگانی‌اش کنیم و کنار می‌گذاریم. در صورتی که باید تلاش کنیم به سمت آنها حرکت کنیم. آنها انسان هستند و به آن نقطه رسیده‌اند ما هم باید برسیم. نباید بگوییم چون راه دور است به سمت دیگری می‌رویم. به اعتقاد من باید تلاش شود این مسئله در جامعه پیاده شود. امروز در اقتصاد، سیاست، اخلاق و موضوعات مختلف مشکل داریم. اساس اینکه مقام معظم رهبری ایشان را به‌عنوان مکتب معرفی می‌کند همین است. ما برای اینکه بتوانیم خوب درک کنیم از مصادیق عملکرد ایشان درس بگیریم هر مقدار که در کارها لازم هست تک‌تک مرد و زن می‌توانند در کار خودشان حاج قاسم شوند. اگر ما بتوانیم این را خوب تبیین کنیم شدنی است. فکر می‌کنید فقط یک فرمانده می‌تواند حاج قاسم شود. فرض کنید رئیس یک کارخانه، بانکدار، مغازه‌دار، تاجر... نمی‌تواند حاج قاسم شود؟ می‌توانند حاج قاسمِ کار خودشان باشند. حاج قاسم مردم‌دار بود تو هم مردم‌دار باش. به مشکلات زیردستان رسیدگی می‌کرد، تو هم رسیدگی کن. در کارش زرنگ و توانمند بود، آن کار را به نحو احسن انجام می‌داد، تو هم به نحو احسن انجام بده. همین مباحثی که در ارتباط حاج قاسم بود تو هم پیاده کن. این نکته مهمی است. فرض کنید ما راجع به مسائل موشکی بگوییم این توانمندی هست و فلان کارها را انجام دادیم یک نمونه و مدل بوده قابل تکرار نیست کنار بگذاریم. می‌توان این را در همه شئونات زندگی پیاده‌سازی کرد. بطور مثال سیل می‌آمد حاج قاسم به آنجا می‌رفت. کاری نداشت شلوارش گلی شود یا نشود. این به معنای از خودگذشتگی است. بنده مغازه‌دار هستم امروز کالا گران است مردم مشکل دارند از خودگذشتگی نشان دهم سودم را پایین بیاورم. مگر حتماً باید در بحران از خودگذشتگی نشان دهیم؟ الان درآمد مردم کم شده فشار حداکثری دشمن بوده گرفتاری داریم من صاحب خانه هستم حاشیه اجاره‌ام را پایین بیاورم و هوای مردم را داشته باشم یا بتوانم با درآمدی که دارم به فقرا کمک کنم. به‌نظرم هر کسی می‌تواند این نقش را ایفاء کند. مقام معظم رهبری جمله‌ای دارد هر کسی در هر کجایی هست آنجا را مرکز جهان تلقی کند. مرکز جهان قاسم مبارزه و جنگ و جهاد بود مرکز جهان یک بانکدار بانک، مغازه‌دار مغازه‌اش، کارخانه‌دار کارخانه‌اش است. اگر این کار را انجام دهیم کشور گلستان می‌شود. همه دنبال قهرمانان افسانه‌ای هستند ما قهرمانان واقعی داریم.

حضرتعالی به وضعیت منطقه‌ اشاره‌ای کردید یعنی تلاشی که آمریکایی‌ها داشتند ولی خواسته‌هایشان محقق نشد. با توجه به اهدافی که آنها در شهادت حاج قاسم دنبال می‌کردند تحلیل حضرتعالی از شرایط منطقه به‌ویژه بعد از شهادت سردار سلیمانی چیست؟

به اعتقاد من آمریکایی‌ها بعد از جنگ جهانی دوم یک سرمایه‌ای به دست آورده بودند آن هم اقتدار، هیمنه و وجهه‌ای بود که خود به خود بدون جنگیدن ‌ترس در دل حریف ایجاد می‌کرد و همه از او حساب می‌بردند اصلاً نیاز نبود بجنگد. نجنگیده همه جا را فتح می‌کرد فقط کافی بود بگویند ناوهای آمریکا به سمت فلان منطقه حرکت می‌کند. کافی بود آمریکایی‌ها پیغامی‌دهند همه سعی می‌کردند بدون اینکه آمریکا بخواهد خودشان را تطبیق دهند. به‌خاطر اینکه آمریکا بزرگ‌ترین ارتش جهان را داشت و سابقه‌ای که از آن بود یک ‌ترس سنگینی در دل همه حکام دنیا ایجاد کرده بود و سودش را می‌برد. سپاه، نظام و کشور ما به رهبری مقام معظم رهبری این را به هم ریخت. پهپاد آمریکایی از سوی ایران هدف قرار گرفت و سرنگون شد، پایگاه عین الأسد آمریکا در عراق از سوی ایران با موشک هدف قرار گرفت. نقشه‌اش در منطقه که تجزیه‌ و سلطه بیشتر بود از بین رفت. امروز در درون ارتش آمریکا و در بین سربازان و افسران آمریکائی وحشت و ‌ترس و نگرانی نهادینه شده است. آن احساس قلدری به احساس‌ترس تبدیل شده است. نمی‌خواهم بگویم ارتش کوچکی دارد، ارتش بزرگی دارد ولی شکننده شده و تمام نقشه‌هایش به هم ریخته است.‌ ترک و اخراج‌شان را از افغانستان ببینید چگونه اتفاق می‌افتد. این شرایط آمریکا را گوشه رینگ برده است.

رهبر انقلاب در مراسم سالگرد امام از دکترین مقاومت امام خمینی(ره) صحبت کردند که ما باید راه مقاومت را ادامه دهیم. راه مقابله با تحریم استقامت است. حضرتعالی در صحبت‌ها اشاره کردید یکی از ویژگی‌های حاج قاسم استقامت در برابر سختی‌ها بود... بد نیست در این گفت‌وگو یکی دو مورد اشاره شود. اگر بخواهید از بحث مقاومت شروع کنید این مقاومت به‌ویژه در هوافضا بعد از شهادت حاج قاسم چه شکلی پیدا کرده است؟

ما از قدیم دشمنی دشمنان را داشته‌ایم و همواره بوده است. شهادت حاج قاسم طبیعتاًً روی انگیزه بچه‌ها بیشتر تأثیر گذاشت و تلاش‌ها بیشتر شد. همه دشمنی دشمنان را جدّی‌تر از قبل تلقی کردند و فعالیت‌ها ادامه پیدا کرد. امروز هم به لطف الهی در حوزه‌های مختلف قدرتمند شده‌ایم. من می‌خواهم از گفته‌های دشمنان استفاده کنم نه اینکه ما تحلیل کنیم. یک روزی می‌گفتند مسئله هسته‌ای اولویت ما است. بعد کم‌کم گفتند اولویت مقابله با موشکی ایران مهم‌تر از هسته‌ای شده است. مقامات آمریکایی این را گفتند. این به‌خاطر آن است که دیدند دقت‌ها بالا رفته، کیفیت‌ها و کمیت‌ها تغییر کرده، شرایط متفاوت شده است. چند ماه هست که می‌گویند نگران پهپادهای ایرانی هستیم و پهپادهای ایرانی برتری هوایی ما را بعد از ۷۰ سال گرفته است. این را مکنزی گفت. اینها نشان می‌دهد کار شده است و ما در گذشته متوقف نشده‌ایم، جلو رفته‌ایم. به ۲۰۰ سال تاریخ کشور ما نگاه کنید که چه بخشهایی از کشور جدا شدند. چه جنگ‌هایی تحمیل شد. چقدر از ما کشته گرفتند. چند میلیون نفر به‌خاطر گرسنگی که بر مردم تحمیل شد از بین رفتند. تجربه بعد از دوران جنگ به این‌گونه است ایده همه بزرگان این بود که ما باید قوی باشیم. رهبری دائماً تأکید می‌فرماید باید قوی باشیم. تاریخ نباید دوباره تکرار شود. دوباره نباید آسیب ببینیم و امنیت به خطر بیفتد. این مسیر ادامه دارد و محکم جلو می‌رویم.

ممکن است روز مبادا از موشک‌هایی استفاده شود که دشمن را غافلگیر کند؟

من نمی‌خواهم صرفاً موشک را بگویم. طبیعی است همه چیز رونمایی نمی‌شود. حتماً همواره تجهیزات و امکانات در بخش‌های مختلف وجود دارد که غافلگیرکننده است. دشمن اشتباهات محاسباتی زیاد دارد.

درباره حمله موشکی به پایگاه آمریکایی عین‌الاسد در انتقام شهادت شهید سلیمانی اگر نکته‌ای و ناگفته‌ای هست بفرمائید.

راجع به عین‌الاسد قبلاًً صحبت شده است ولی چیزی که با بیان قابل انتقال نیست دیدن صحنه‌هایی بود که انسان اوج ذلت یک ابر قدرت را به چشم خود می‌دید: بزرگ‌ترین ارتش جهان، بزرگ‌ترین فرماندهی منطقه‌ای (سنتکام)، بزرگ‌ترین پایگاه هوایی غرب آسیا (عین‌الاسد) توسط ضربات موشکی جبهه اسلام در هر لحظه یک نقطه‌ای را نابود می‌کرد و نیروهای تا دندان مسلحِ آمریکایی فقط توانسته بودند به بیابانهای اطراف پایگاه پناه ببرند. آنها از آسمان نگران موشک‌ها بودند، از زمین نگران خشم نیروهای محور مقاومت عراقی و حمله زمینی به پایگاه. یک لحظه هم حال خلبان و کروی پروازی هواپیمای سی ۱۳۰ توپدار آمریکایی که در ارتفاع پایین وظیفه مراقبت از نیروهای پراکنده شده در بیابان‌های اطراف پایگاه عین‌الاسد را نمی‌توان درک کرد، در عین حال که نظاره‌گر اصابت موشک‌ها بود، می‌بایست گشت هوایی و مراقبت از نیروهای آواره در بیابان را انجام می‌داد، هر چند با اولین اصابت آنجا را ‌ترک کرد ولی تحمل یک لحظه هم برای ارتشی که همواره در شرایط بی‌خطر جنگیده قابل تحمل نیست. دیدن ذلت فرماندهی که همه قدرت او یعنی مرکز فرماندهی و کنترل خود را از دست داده و برای دور کردن پهپادهای از کنترل خارج شده مجبور به تماس با تلفن موبایل می‌شود، او با تلفن همراه با مرکز کنترل پهپادها در کویت تماس می‌گیرد و از او می‌خواهد با کنترل پهپاد، آنها را به کویت برگرداند. دیدن تصاویر ماهواره‌ای از پراکنده کردن هواپیماهای پیشرفته همچون اف۳۵ در پایگاه‌های امارات، قطر و... این اوج ذلت و سقوط یک ابرقدرت است. این تحقیق همان نصرتی است که خداوند متعال و عده داده است.

حضرتعالی در جلسات و مدیریت نظامی حتماً دیدار و برخورد با حاج قاسم را داشتید. آخرین گفته یا تأکیداتی خاطرتان هست؟

آنچه من در صحبت‌ها و مسائلی که ذهن ایشان را مشغول کرده بود می‌دیدم مردم بود. مشکلات اقتصادی و محرومیت‌ها و مشکلاتی که دارند. در مقاطعی تصوّر ایشان این بود که از کار نظامی جدا شود قبل از اینکه به قدس برود. او گفت: اگر منطقه‌ای را به من بسپارند روی بحث آبادانی آن کار می‌کنم. از دولت بودجه هم نمی‌خواهم. مثلاً استان کرمان نه تنها نباید از دولت بودجه بگیرد بلکه باید به دولت مرکزی کمک هم کند چون به اندازه کافی مستعد هست. نوع نگاه ایشان صرف مسائل نظامی نبود. عمران و آبادانی و مسائل اقتصادی به‌خاطر این بود که مردم در آسایش زندگی کنند و مشکلات به حداقل برسد. این خیلی او را نگران می‌کرد.

برخی جریان‌ها اخیرا چند ویژه‌نامه تهیه کرده‌اند تا مقاومت را جور دیگری معنا کنند. آنها می‌گویند حاج قاسم موافق برجام بود. ادعا دارند ایشان بازوی سخت‌افزاری نظام در تحقق برجام بود. الان می‌گویند راستی‌آزمایی و تضمین و... را بزنید. اگر حاج قاسم بود چنین ایده‌ای را پیاده می‌کرد؟

اگر واقعاً چنین بود، چرا آقای ظریف در آن فایل صوتی گفتند ایشان به مسئله دیپلماسی ضربه زده است. دیپلماسی ما برجام بود. خود فرمانده دیپلماسی ما می‌گوید ضربه زده است. در دولت دوم آقای روحانی جلسه‌ای با او گرفتیم. سردار جعفری فرمانده کل سپاه بود. حاج قاسم سلیمانی بود. بنده بودم. چند نفری به آنجا رفتیم. آن جلسه برای چه بود؟ جلسه خیلی صریح و تند بود. حاج قاسم مخالف دیپلماسی نبود. مخالف آن چیزی که در سطح کشور تأیید شده و تصویب شده نبود. در واقع نه موافق بود و نه مخالف. ایشان مخالف وابستگی و سازش بود. می‌گفت: از این طریق به جایی نمی‌رسید. در آن جلسه حاج قاسم با آقای روحانی خیلی صریح حرف زد.

اگر صلاح می‌دانید جزئیاتی از این جلسه مطرح کنید؟

در جلسه‌ای که رفتیم اتفاقاً برای همین موضوع بود. اگر یادتان باشد رهبری صحبتی می‌کرد هفته بعد آقای روحانی موضع می‌گرفت، سپاه را تخریب می‌کرد، هر روز به خودی‌ها حمله می‌کرد. در آن جلسه که ما رفتیم پیام جلسه این بود و همه این را گفتیم که آقای روحانی ما کمک شما هستیم. آدم نباید خودزنی کند. ما توان و امکانی داریم می‌خواهیم به دولت شما کمک کنیم. برای ما مهم نیست کدام دولت باشد هر دولتی باشد وظیفه می‌دانیم کمک کنیم. دیدید در بحران‌هایی که پیش آمد مانند سیل و زلزله و مسائل مختلف واقعاًً سپاه پای کار بود. آدم نیروی خودش را نمی‌زند؛ این چه حرفی است که شما می‌زنید! بعد هم گفتیم اگر این حرفها را بزنید برای ما قابل تحمل نیست. شما هر روز مخالفتی می‌کنید. دفاع از انقلاب و ملت و نظام و رهبری خط قرمز ما است فکر نکن همیشه می‌توانی این حرف را بزنی ما هم سکوت کنیم.

حاج قاسم هم همین تحلیل را داشت؟

بله، عین جمله حاج قاسم این بود که گفت: آقای روحانی! می‌خواهی مسیر احمدی‌نژاد را بروی؟ تو هم می‌خواهی مثل او بشوی؟ مردم به تو رأی داده‌اند و رئیس‌جمهور شدی بیا دست به دست هم دهیم کمک کنیم کشور را درست کنیم. برای چه خودزنی می‌کنی؟ برای چه هر روز به خودمان حمله می‌کنی؟ بیا مشکلات را حل کنیم.

با تحلیل شما می‌توانیم بگوییم گفتمان حاج قاسم و اساساًً گفتمان نیروهای سپاه در قبال مذاکرات این بود که ما قدرت مقاومت در برابر نظام سلطه را افزایش دادیم. چون مسئله موشکی داریم دست برتر را داریم.

هر سال رزمایش انجام می‌دهیم. در وسط مذاکرات رزمایش اخیر پیامبر اعظم(ص) را انجام دادیم. این یا کمک می‌کند یا نمی‌کند ولی چیزی هست که به هر حال در کشور برای حفظ قدرت و نظام لازم است. ارتش و سپاه باید تمرینات خود را انجام دهند در عین حال که اعتقاد داریم کمک هم می‌کند. برای چه تحلیل سیاسی می‌کردند؟ می‌گفتند آمده‌اند تا برجام را بهم بزنند! برای چه این حرف را می‌زدند؟ در روابط بین‌الملل یکی از مؤلفه‌های اقتدار، ارتش یا نیروی نظامی گسترده و وسیع است. اگر بدون پشتوانه بخواهید پشت میز مذاکره بنشینید فقط اینکه خوب حرف بزنید می‌توان امتیاز گرفت؟ نه، زمانی می‌توانید امتیاز بگیرید که به پشتوانه قدرتی حرف بزنید و چیزی داشته باشید، موقعی که نداشته باشید چه می‌خواهید بگویید؟ بعضی‌ها می‌گویند حاج قاسم گرایش سیاسی داشت. اما همه چیز ایشان ذوب در ولایت بود. اگر می‌دیدید پیش هاشمی و روحانی می‌رفت، یا اینکه می‌گفت: تمام دختران ایران دختران من هستند فارغ از اینکه حجاب‌شان خوب یا بد است، اگر کسی در بحث سیاسی تعریضی داشت، می‌گفت: باید اینها را زیر چتر انقلاب بیاوریم. اصلاً این‌گونه نبود که بگوییم گرایش او این جور بود. اگر کسی انقلابی نباشد و روحیه سازش کاری داشته باشد هیچ موقع زیر گلوله تهمت و فشار و شرایط سخت نمی‌رود. اصلاً این دو با هم جمع نمی‌شوند.

کد خبر 649488 برچسب‌ها سردار حاجی زاده - سپاه خبر ویژه حسن روحانی

منبع: همشهری آنلاین

کلیدواژه: سردار حاجی زاده سپاه خبر ویژه حسن روحانی شهید حاج قاسم سلیمانی مقام معظم رهبری شهادت حاج قاسم سردار سلیمانی خداوند متعال عین حال بعد از شهادت درست می کنند کار را انجام حاج قاسم آمریکایی ها شهادت ایشان ولایت مداری آقای روحانی حاج قاسم نشان می دهد بین رفت افسانه ای عین الاسد بزرگ ترین رزمنده ها چیز دیگری ویژگی ها نقشه ها برای چه موشک ها آن چیزی خیلی ها آن کار

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۱۰۷۷۰۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

مومنی، اقتصاددان: در هشت سال دولت احمدی نژاد، قیمت نان 32 برابر شد!

جماران نوشت: دکتر فرشاد مومنی، استاد اقتصاد دانشگاه و رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد که در نشست بررسی کتاب «تسخیر دولت» نوشته «الگزاندر هرتل فرناندز» و ترجمه «فاطمه قابل رحمت» سخن می گفت، ضمن واکاوی نظری و عملی این پدیده تصریح کرد: ما باید آرام آرام و به صورت فزاینده کاری کنیم که به این اجماعی ملی بریم که مهم‌ ترین ابزار برای غلبه بر چالش‌ ها و تحقق اهداف، ابزار اندیشه، خرد و دانایی است. نوع مواجهه ما و آمریکا را وقتی انقلاب اسلامی در ایران پیروز شد بررسی کنید، وقتی آمریکایی‌ ها متحد استراتژیک در یک منطقه استراتژیک را از دست دادند، ابتدا شورای روابط خارجی آمریکا پروژه بسیار بزرگ و گران قیمتی را با موضوع بررسی علمی این مسئله و دادن پاسخ‌ های راهگشا به این پرسش که حکومت آمریکا در تنظیم روابط خود با رژیم دست نشانده پهلوی در کجاهای کار اشتباه کرده بود کلید زد، آن ها نقطه عزیمت خود را مسئله دانایی قرار دادند و نتیجه این شد که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی تا امروز دیگر هیچ متحد استراتژیک خود را از دست نداده است.

وی افزود: آن ها این مسئله را یک کانون آسیب در نظر گرفتند و برجسته‌ ترین و شناخته شده‌ ترین ایران شناسان را از سراسر دنیا بسیج کردند تا مطالعاتی انجام شود که بخش‌ هایی از اندیشه‌ تاریخی نظری هاش به زبان فارسی هم ترجمه شده است. در همین رابطه به کتاب «ریشه‌ های انقلاب ایران» نوشته «نیکی کدی» می توان اشاره کرد و حقیقتا در سراسر ایران نمی توان چندان افرادی را معرفی کرد که به اندازه این فرد، مطالعات و مشاهدات بسیار عمیق و تالیفات پرشمار داشته باشد. اینکه آن ها می توانند منافع خود را در همه جای دنیا دنبال کنند، ریشه در این دارد که آن ها به نهاد علم، پژوهش و دانایی اهمیت می دهند و می گویند برای ما مهم این است بدون توجه به گزینش عقیدتی، به صلاحیت‌ های او بها دهید.

از نگاه‌ های صفر و یکی به ویژه در ساحت اندیشه فاصله بگیریم در حذف و سانسور، از کجا، به کجا سقوط کردیم...

این اقتصاددان با بیان اینکه این اقدام شعور بسیار بزرگی می خواهد، اضافه کرد: نیاز شدیدی داریم که از نگاه‌ های صفر و یکی به ویژه در ساحت اندیشه فاصله بگیریم. چه سقوط اندیشه ای قبیحی در جمهوری اسلامی محسوب می شود که در حالی که مطهری در یکی از سخنرانی‌ های قبل از انقلابش قسم جلاله خورد و گفت اگر جمهوری اسلامی تاسیس شود من خودم برای معرفی مارکسیسم در دانشکده الهیات تلاش می کنم تا یک استاد بسیار باورمند و با کیفیت مارکسیست بیاورند و آموزش دهد. ببینید ما از آنجا به کجاها سقوط کردیم و دامنه حذف، سانسور و زیر فشارگذاشتن اندیشه‌ ها به کجا رسیده است.

خودزنی با رگهای بیرون زده و نهایت نادانی

مومنی اظهارداشت: معلوم است که در چنین چهارچوبی وقتی برای حل مسائل پیچیده تان با رگ‌ های بیرون زده، اما با نهایت نادانی و بی اعتنایی به حکمت‌ های اداره جامعه در یک محیط پرتنش و بسیار پیچیده اقدامی می کنید، خودزنی می کنید. اگر بعضی‌ ها این مسائل را متوجه نمی شوند، شاید هم متوجه می شوند اما منافعشان با منافع ملی مغایرت دارد، مسئولان کلیدی کشور و به ویژه نهاد های نظارتی کمک کنند.

می گویند برویم کتاب‌ های اقتصادی مطهری را خمیر کنیم! هم کشور را به ورطه نابودی می کشانند و هم آبروی دین خدا را می برند

این عضو هیات علمی دانشگاه ادامه داد: دکتر شریعتی هم مانند مرحوم مطهری تلاش می کرد مسلمانان را به سمت این بلوغ بکشاند. نهایت بیچارگی است که امروز برخی حتی اندیشه‌ های شریعتی را تحمل نمی کنند و حتی به جای اینکه اندیشه‌ های اقتصادی مرحوم مطهری را نقد کنند، می گویند برویم کتاب‌ هایش را خمیر کنیم! با کمال تاسف، از آنجا که این‌ ها برچسب دینی به اقداماتشان می زنند هم کشور را به ورطه نابودی می کشانند و هم آبروی دین خدا را می برند.

مومنی سخنرانی دکتر شریعتی با عنوان «به سر عقل آمدن سرمایه‌داری» را تاریخ ساز و از شاهکارهای او برشمرد و خاطرنشان کرد: در آن شرایطی که ما آن را درک کردیم و نسل بعد از ما درک ضعیفی از آن دارد، که در آن اندیشه کمونیستی جزء معتبرترین و محبوب‌ ترین اندیشه‌ ها در میان بخش بزرگی از جمعیت روشنفکران جهان بود، اتحاد جماهیر شوروی با آن قدرت شانه به شانه بلوک غرب و به ویژه آمریکا حرکت می کرد و برآوردهایی وجود دارد که می گوید در آن شرایط بیش از دو، سوم حرکت‌ های آزادی بخش در کشورهای در حال توسعه به شکلی با سوسیالیسم و اتحاد جماهیر شوروی ارتباط داشته اند، مطرح کردن این ایده توسط دکتر شریعتی بسیار هوشمندانه و شجاعانه بود.

به گفته این استاد دانشگاه؛ دکتر شریعتی در این خطابه گفت خدمتی که مارکس به نظام سرمایه داری کرد قابل مقایسه با خدمات هیچ یک از شیفتگان نظام سرمایه داری نیست. او در مقام مقایسه این استدلال را مطرح کرد که هم مارکس و هم پیروان او در ساحت اندیشه و عمل، شمشیر را علیه نظام سرمایه داری از رو بسته بودند با این حال، آمریکایی‌ ها اجازه دادند اندیشه مارکسیستی در دانشگاه‌ ها و مراکز دانشگاهی شان حضور داشته باشد و محصول عرضه کند.

مومنی اضافه کرد: هدف آن ها این بود که آن ها که تا این اندازه نسبت به نظام سرمایه‌داری آلرژی دارند جزئی‌ ترین کانون‌ های آسیب پذیری نظام سرمایه‌داری را برملا کنند، بعد نقدهای آنها بررسی شود و مسائلی که می تواند اساس سرمایه داری را تهدید کند، را برطرف می کنند و این کار را هم کردند. حتی ذیل مفهوم «دولت رفاه»، معطوف کردن بخش‌ هایی از سود سرمایه به رفاه عمومی و دستمزد نیروی کار، بقای نظام سرمایه‌داری را تضمین کردند. در طرف دیگر اندیشه سوسیالیستی چون هرجا که رفت با عنصر استبداد، سرکوب و جلوگیری از آزادی اندیشه گره خورد، بلوک شرق فروریخت. کار نظام سرمایه‌داری به جایی رسید که کسی در استاندارد «فوکویاما»، مقاله و سپس کتاب «پایان تاریخ» نوشت.

جامعه دچار پس افتادگی اندیشه ای و عملکردی خطرناک و نگران کننده شده است

رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد با تاکید بر اینکه بسیار غم انگیز است که گویی بخش‌ هایی از ساختار قدرت در ایران، هنوز این مسائل بسیار ابتدایی که ۵۰ تا ۷۰ سال پیش، ذخیره دانایی اهل علم به آن رسیده بود و آن را ترویج می کرد را هم نمی دانند و نمی خواهند بدانند و جامعه ما دچار پس افتادگی اندیشه ای و عملکردی خطرناک و نگران کننده شده است.

 

وی با بیان اینکه برای پدیده تسخیر دولت، سه کلید اصلی وجود دارد، تاکید کرد: هر میزان این مسائل را نشر دهیم و به ویژه، سطح درک حکومتگران گرامی از این مسائل بالاتر رود، منافع بسیار بزرگ به این جامعه می رسد. یک عده افراد تندرو که متاسفانه فاقد بنیه اندیشه ای و تحلیلی حداقلی هستند، ممکن است بگویند با انتشار این کتاب که به عدالت اجتماعی می پردازد به ترویج اندیشه آمریکایی کمک شده است، این بساط ها که متاسفانه ما با آنها روبرو هستیم، بسیار شرم آور و غیراخلاقی و ضداسلامی است.

نقش تعیین کننده به «پول» دادن، منشا آسیب‌ های بسیار بزرگ و ناپایداری‌ های وسیع شده است

مومنی تاکید کرد: در کتاب «تسخیر دولت» آمده که سازوکارهایی پدیدار شده که در آن، به شیوه‌ های نامرئی و غیرمستقیم در عرصه سیاست گذاری حیات جمعی، «پول» نقش تعیین کننده پیدا می کند و این مسئله منشا آسیب‌ های بسیار بزرگ و ناپایداری‌ های وسیع شده است. یعنی کسانی که در جایگاه امنای مردم نشسته اند، پول می گیرند ناموس فروشی و عقیده فروشی می کنند و علیه منافع عامه مردم کمک می کنند تا قاعده‌ های سرمایه سالارانه و ضدمردمی به تصویب برسد.

شاه سقوط کرد، چون کانونهای تجهیزکننده منابع مادی به تسخیر غیرمولدها درآمده بود

این استاد اقتصاد با بیان این پرسش که آیا ما در معرض این آسیب نیستیم، گفت: اگر خواستید در این زمینه کارهای جدی کنید، اکنون بی‌شمار کتاب در این زمینه وجود دارد که از درخشان‌ ترین آنها کتاب دکتر «حسین بشیریه» در ارزیابی آسیب شناختی از چرایی و چگونگی سقوط رژیم پهلوی است که در آن می گوید این رژیم سقوط کرد چرا که تمام کانون‌ هایی که به تجهیز منابع مادی چه ارز و چه ریال می پرداخت، به تسخیر غیرمولد ها در آمده بود و توضیح می دهد که سیاست‌ های پولی، مالی و تجاری دوره پهلوی علیه بخش‌ های مولد و علیه منافع فرودستان یا اکثریت فقیر جامعه عمل می کرد و این‌ ها را با جزئیات در کتاب خود شرح داده است.

تسخیر کانون‌ های تصمیم گیری، تبدیل به پدیده فراگیر جهانی شده از نظام تصمیم گیری نسبت به حیاتی ترین مسائلش حساسیت زدایی کرده اند

وی با اشاره به بخشهایی از کتاب «فساد در نظام سرمایه سالار» که در آن توضیح داده شده تسخیرشدگی و به تسخیر درآمده شدن کانون‌ های تصمیم گیری و تخصیص منابع، تبدیل به پدیده فراگیر جهانی شده است، اضافه کرد: در این کتاب نشان داده شده که در کشورهای صنعتی و در حال توسعه این موضوع مسئله بسیار رایجی است. او توضیح داده آنها چگونه فریبکارانه و با مضمون ضد توسعه ای و ناپایدارساز، منافع سوداگران بخش‌ های مالی را محور قاعده گذاری‌ ها کرده اند و از طریق آن، مافیاها را قدرتمند کرده اند. وجه مشترک آنها با تکیه بر مافیاهای رسانه ای که از آنها پشتیبانی می کند این است که نظام‌ های تصمیم‌گیری را به ویژه در کشورهای در حال توسعه، نسبت به حیاتی ترین مسائل مبتلا به شان حساسیت زدایی کرده اند و مسائلی که منحصرا منافع مافیاها و سوداگران مالی و غیرمولدها را تامین می کند را به قوانین و مقررات در کشور تبدیل کرده اند این کار در مقیاس جهانی انجام شده است.

رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد ادامه داد: عنصر دومی که به عنوان پیامد تسخیر مستقیم ساختارهای قدرت و نظام تخصیص منابع از سوی مافیاها و سرمایه سالاران مطرح می شود، این است که وقتی این کار انجام می شود احساس سرخوردگی فراگیر پدیدار می شود؛ چرا که وقتی به سختی دولت‌ ها را تغییر می دهیم و یا اگر توان کمی داریم، دو یا سه فرد خاص را در ساختار نهاد قدرت تغییر می دهیم، می بینیم آنها که به جای قبلی‌ ها آمده اند یک کاری می کنند که بگوییم صد رحمت به قبلی‌ ها!

رد پای تسخیرشدگی در تداوم اجرای سیاست تعدیل ساختاری در باتلاق گسترش فقر و نابرابری‌ و وابستگی‌ های ذلت آور فروتر می رویم

مومنی گفت: از این دریچه به وضعیت خود نگاه کنیم آیا جای درنگ ندارد که مثلا در ۳۵ ساله گذشته در ایران چند دولت داشته ایم که در موضع شعار و اعلام مواضع در زمینه‌ های مختلف، حرف‌ هایشان فاصله زیادی با یکدیگر دارد، اما همه آن ها با شدت و ضعف متفاوت از منطق منحط تعدیل ساختاری برای اداره اقتصاد ایران استفاده کرده اند. به همین علت است که اکنون شاهدیم مکررا در باتلاق گسترش و تعمیق فقر و نابرابری‌ های ناموجه و وابستگی‌ های ذلت آور به دنیای خارج فروتر و فروتر می رویم. این یک پدیده است.

پدیده تسخیر دولت را جدی بگیریم

این اقتصاددان کتاب «سقوط نظم نئولیبرال» نوشته «گری گرستل» ترجمه «فرخ قبادی» را خارق العاده و درخشان توصیف کرد و ادامه داد: این کتاب، نشان می دهد به اعتبار شبکه نفوذی که در نظام سیاست گذاری اساسی آمریکا ایجاد شده، گاه در دولت‌ ها و مجلس‌ های دموکرات، مصوبه‌ های افراطی سرمایه سالار به تصویب رسیده که هیچگاه جمهوری‌خواهان جرات نکرده بودند آن ها را در دستور کار قرار دهند. از این زاویه به اهل خرد و دانایی و آن ها که دلسوز توسعه کشور هستند توصیه می کنم بررسی کنند که خارج کردن بخش‌ های وسیعی از نیروی کار ایران از شمول امتیازات قانون کار در کدام دولت و مجلس تصویب شد. بررسی کنید امتیاز بانک‌ های خصوصی را چه کسانی و با چه شعارهایی در این کشور راه انداختند و چه کارهایی کردند. اگر فکر می کنید، مسئله از کارکرد انداختن و بی‌خاصیت کردن ساختار قدرت و آن ها را به اسارت رانت خورها رباخوارها دلال‌ ها درآوردن برای جامعه ما مسئله قابل اعتنایی است، پس ما باید پدیده تسخیر دولت را جدی بگیریم.

پدیده بی خاصیت شدن و از کارکرد افتادن دولتها در ایران کاملا محسوس است نسبت به پدیده تسخیر دولت حساس شویم

مومنی توضیح داد: تسخیر شدگی ساختار قدرت در نحوه مواجه شدن با بحران ۲۰۰۸ که در آن فقط در عرض ۱۲ ماه اول پس از بحران، رقمی معادل ۴۷ هزار میلیارد دلار از بازارهای مالی جهانی ارزش زدایی شد اینگونه بود که تمام پس انداز خانوارها و افرد بی‌پناه و سرمایه سهامداران خرد دود شد و به هوا رفت، اما کنگره جلسه گذاشت و چند صد میلیارد دلار را میان همان موسسه‌ ها و سوداگران بانکی و بیمه‌ ها توزیع کرد! با اینکه فقرا بودند که به خاطر این بحران بی‌خانه شدند، اما کسانی تحت عنوان بحران چاق شدند که خودشان مسبب بحران بودند. پدیده بی‌خاصیت شدن و از کارکرد افتاده دولتمردان و دولت‌ ها در ایران ۱۰۰ پله محسوس‌تر از کشورهای دیگر است. باید به این مسئله حساس شویم و اوضاع و احوالمان را از تخریب شدیدتر مصون بداریم و اگر شد قدری بهبود دهیم. اینگونه نباشد که بهبودی اندک هم جزء حسرت‌ های جامعه ما شود.

تسخیرشدگی دولت، عامل بی اعتنایی به نیازهای واقعی جامعه است وقتی دولت تسخیر می شود، چاق تر کردن دلالها، رباخورها و مافیاها در دستور کار قرارمی گیرد دغدغه های کلیدی بخشهایی از دولت و مجلس همخوانی با مسائل حاد جامعه ما ندارد

وی با بیان اینکه در این کتاب آمده وقتی تسخیر دولت اتفاق می افتد مشخصه کلیدی جهتگیری‌ های سیاست گذاری و قاعده گذاری‌ ها این است که به شرایط واقعا موجود جامعه و نیازهای واقعا موجود آن کم ترین اعتنا می شود، تصریح کرد: هدف این است که دلال‌ ها، رباخورها، مافیاها و وارداتچی‌ ها چاق‌ تر و چاق ‌تر شوند. این هدف دنبال می شود و به اینکه واقعا نیاز جامعه ما چیست اعتنای بایسته نمی شود. از این زاویه مسائل حاد و تهدیدهای کشنده جامعه ما را با دغدغه‌ های کلیدی بخش‌ هایی از دولت و مجلس مقایسه کنید.

تجربه حکومت یک دست را زیر ذره بین بگذارید عبرت آموز است

رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد ادامه داد: تعجبی نیست آن ها که منافعشان را دنبال می کنند راجع به این مسئله حرفی نزنند، اما اهل خرد و دانایی و دانشگاهیان پژوهشگران ما هم نمی خواهند راجع به این مسئله فکر کنند که آیا تصادفی است که مطابق گزارش بانک جهانی که مرکز پژوهش‌ های مجلس هم روی آن صحه گذاشته، سال ۱۳۸۵ یعنی اولین سال پس از مسئول شدن یک بینش و دولت خاص، رتبه ایران از نظر شاخص عملکرد محیط زیستی که کیفیت محیط زیست را نشان می دهد ۵۳ بوده و سال ۱۳۹۱ در سال پایانی همان دولت، رتبه جهانی ایران از نظر کیفیت محیط زیست از ۵۳ به ۱۱۴ سقوط کرده است. اگر تجربه حکومت یک دست را زیر ذره‌بین بگذاریم عبرت آموز خواهد بود.

در هشت سال دولت احمدی نژاد، قیمت نان 32برابر شد

مومنی تاکید کرد: عزیزان با شعار اینکه نان را سر سفره مردم بیاورند روی کار آمدند و در همان ۸ سال، به صورت نمادین قیمت نان ۳۲ برابر شد! آیا این‌ ها چیزهای کوچکی است که هیچ حرفی درباره آن زده نمی شود! گفت می خواهم فقط عدالت برقرار کنم همان دولت در گزارشی اعلام کرد در ماه‌ های پایانی مسئولیتش شاخص فلاکت در ایران دو برابر ماه‌ های اولی شد که او مسئولیت بر عهده گرفته بود. باید از آن هایی که گزافه گویی می کنند و با شعارهای توخالی و پوچ، ایران را در معرض هزینه‌ های غیرعادی قرار می دهند و رفتارهای مشکوک دارند و فشارهای تحریمی را کاغذ پاره می نامند و بلایایش را جامعه به صورت بین نسلی متحمل می شود، از دریچه مفهوم تسخیرشدگی دولت نگاه کرد و باید عبرت آموز باشد.

عملکرد دولت احمدی نژاد را چگونه می توان با پدیده تسخیرشدگی دولت توضیح داد!

این استاد دانشگاه علامه طباطبایی بیان اینکه چرا نباید راجع به این‌ ها فکر و بحث کنیم و سطح دانایی‌ هایمان را بالا ببریم تا دوباره در چنین چاله‌ هایی نیفتیم توضیح داد: مهر سال ۱۳۹۲ که این دولت با دولت بعدی جایگزین شد، مرکز پژوهش‌ های مجلس در گزارشی که معتقدم تکان دهنده‌ ترین گزارشی است که این مرکز پژوهشی در تاریخ خود منتشر کرده، با مقایسه کارنامه دولت احمدی نژاد با دولت آقای خاتمی، از زاویه ۳۵ شاخص اعلام کرد که طرفین دعوای هولوکاست چند 10 سال است که مسائلشان را با یکدیگر حل کرده اند و کاملا با یکدیگر هماهنگ و در یک جبهه هستند، اما یکباره سر و کله این فرد پیدا شد و گفت ما از هولوکاست کوتاه نمی آییم. باید گفت شما که از امور روزمره‌تان بر نمی آمدید، دعوای ۸۰ سال پیش را زنده کردید، آن هم درباره چیزی که طرفین دعوا با یکدیگر حل کرده اند. بعد بی‌امان حرف‌ های تند تنش آفرین به اسم اظهارات ضدامپریالیستی و ضدصهیونیستی را باب کردند. در آن گزارش گفته شد در دوره ۸ ساله مسئولیت احمدی نژاد، ارزبری هر واحد تولید ناخالص داخلی ایران نسبت به دوره آقای خاتمی ۵ برابر شد! یعنی سریع‌ ترین و عمیق‌ ترین تدابیرعمق بخشنده به وابستگی‌ های ذلت آور به دنیای خارج برای اداره امور جامعه‌مان انجام شد. آیا ما نمی خواهیم از آن ها عبرت بگیریم! حساس شدن به پدیده تسخیر دولت از این زاویه مهم است.

نفوذ را آنها شکل دادند که ایران را دچار وابستگی های ذلت آور کردند سوراخ دعا را گم کرده اید!

مومنی گفت: متاسفانه ما در ایران ماجراهای دیگری هم داریم! گاه با شرافت‌ ترین و باسوادترین افراد را از حیز انتفاع می اندازند و در دانشگاه و جاهای دیگر حذف و برکنار می کنند تحت این عنوان که ما نسبت به پدیده نفوذ حساس هستیم! باید به آنها گفت شما سوراخ دعا را گم کرده اید! نفوذ را آن ها شکل دادند که وابستگی‌ های ذلت آور به دنیای خارج را تا این میزان افزایش شاید دادند و فقر و فلاکت را بالا بردند. به جای ادا درآوردن اجازه دهید جامعه‌تان رشد کند و با هر دیدگاهی برخورد نقادانه و فعالانه داشته باشد.

نفوذیان با ابزار «نفوذ» ملی ترین افراد را حذف می کنند

این اقتصاددان با بیان اینکه این پدیده نفوذ هم گاه خود تبدیل به ابزاری می شود که آن ها که خودشان نفوذی هستند داناترین، دلسوزترین، باشرف‌ ترین، ملی‌ ترین و دیندار ترین افراد این مملکت را حذف کنند، اظهارداشت: ببینید چقدر برای ما مسئله حیاتی و مهم است.

تا کار به فاجعه نکشیده رویه‌ هایتان را تغییر دهید

رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد گفت: به عنوان یک هدیه به تمام نهادهای نظارتی کشور و به ویژه به روسای قوا که اکنون اختیارات بی سابقه دارند، می گویم تا کار به فاجعه نکشیده رویه‌ هایتان را تغییر دهید. حکومت یکدست برای ما در تجربه قبلی آن کارنامه را رقم زد و اکنون ببینید در این دولت چه خبر است!

بی‌سابقه‌ ترین سقوط از نظر پاکدامنی اقتصادی حکومت در دوره احمدی نژاد رقم خورده است

مومنی توضیح داد: به خاطر دارید در آن دولت چه بلوایی راه می انداختند و هر منتقدی را با این عنوان که چون ما داریم با فساد مبارزه می کنیم آنها زخمی شده اند و ما را نقد می کنند کنار می گذاشتند، در حالی که بی‌سابقه‌ ترین سقوط از نظر پاکدامنی اقتصادی حکومت در دوره احمدی نژاد رقم خورده است؛ در حالی که او همه رقبا و منتقدانش را به فساد متهم می کرد! این موارد یک یا دو مورد نیستند. اینکه می گویم سران قوا و نهادهای فرادست آنها قبل از اینکه ما دوباره با شکنندگی  های بیشتر، همان تجربه‌ ها را تکرار کنیم برگردند و در این شیوه که شرافتمندترین و با کیفیت‌ ترین اهل اندیشه و اجرا را در کشور حذف کرده بازنگری کنند و عمیقا از ناحیه دین آنگونه که شهید بهشتی و قانون اساسی برای ما تعیین کرده و از زاویه خرد و تجربه روشها را مورد بازنگری اساسی قرار دهند.

این عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی با بیان اینکه مرکز پژوهش‌ های مجلس در گزارشی عنوان کرده سال ۱۳۹۹ رتبه ایران از نظر کیفیت محیط زیست ۶۷ بوده و در دو سه ساله اخیر که حکومت یکدست را تجربه می کنیم به ۱۳۳ رسیده است، تاکید کرد: واقعا فهم اینکه فرونشست‌ ها، گسل‌ ها، آلودگی‌ ها، بحران آب و ده‌ ها ماجرای محیط زیستی دیگر در ایران اساس بقای نسل‌ ها را تهدید می کند دشوار است و آیا این مسئله کم اهمیتی است که تریبون‌ ها و رسانه‌ های عمومی ما به گونه ای عمل می کنند که گویی مسئله بی‌اهمیت است! آیا تاکنون شده در نماز جمعه بحران‌ های محیط زیست و فسادهای گسترده و وابستگی به واردات بی‌رویه مطرح شده اند! وقتی این موارد ترک شده بینید چه مواردی اولویت شده اند! این مواردی جدی است که ما بسیار نیاز داریم فهم خود را راجع به مسئله تسخیر نظام تصمیم گیری و تخصیص منابع بالا ببریم.

مومنی ضمن انتقاد نسبت به اخراج دکتر «فاطمه قابل رحمت» از دانشگاه و تقدیر از او به سبب اینکه پس از این اخراج برای بالا بردن درک و توان علمی جامعه، دست به ترجمه کتاب زده است، با بیان اینکه آیا با این اخراج کیفیت علمی دانشگاه و دانشجویان بالا رفت! اظهار داشت: آیا از عقوبت مادی و عقوبت آن دنیایی نمی ترسید که با این میزان کفران نعمت، دلسوز ترین و با شرف‌ ترین و با کیفیت‌ ترین افراد، خصوصا در دانشگاه را به راحتی حذف می کنید؟

وقتی دولت تسخیر می شود، مفاهیم هم کارکرد خود را از دست می دهند

رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد یادآورشد: متاسفانه در این شرایط ما با از کار افتاده گی مفاهیم هم روبرو هستیم. هنوز دعواهایی است که یک فرد «دولت سالار» و فلان فرد «بازارسالار» است. مطالعه‌ هایی که در زمینه تسخیر حکومت به دست سرمایه سالاران انجام شده می گوید، در چهارچوب این مناسبات، مفاهیم هم کارکرد خود را از دست می دهند. شاهد این هستیم که ذیل مفاهیمی که دائما پمپاژ می شود، توجیه سیاست‌ ها و جهت ‌گیری‌ های ضد ملی، ضد توسعه ای، ضد مردمی و برای چاق کردن فزاینده دلال‌ ها، رانتخورها و وارداتچی‌ ها است.

تنها کشور دنیا با تورم دو رقمی 50 ساله هستیم این همه وعده دادید، یک گزارش راجع به کارنامه خودتان درباره تورم بدهید

مومنی اضافه کرد: مصداق‌ های فراوان وجود دارد. ما اکنون تنها کشوری در دنیا هستیم که بیش از ۵۰ سال است که تورم دو رقمی تجربه می کنیم. این در حالیست که ظرفیت‌ های دانایی ما در این دوره چند 10 برابر شده اند. این نظام تصمیم گیری نمی خواهد به هوش بیاید! چه می کنید؟ دانایان را به افسردگی کشانده اند، عده ای مهاجرت کنند و عده ای دیگر دلسرد، افسرده و حاشیه نشین شوند. در نتیجه بیش از ۵۰ سال است که نمی توانید از شر تورم دو رقمی خلاص شوید. همین دولت وقتی می خواست روی کار بیاید راجع به تورم مسائلی می گفت. اگر انصاف و شرافت دارید بگویید دولت قبلی که می گویید همه شرور به آن برمی گردد، سه سال اول تورمی که در جامعه داشت چه میزان بود و شماها که وعده‌ های جذاب می دادید، یک گزارش راجع به کارنامه خودتان درباره تورم بدهید. نمی شود این میزان بی ضابطه، ظالمانه و بعضا دروغ، حرفهایی را مرتبا تکرار کنید و تصور کنید به صرف تکرار کردن برای آن پذیرش هم ایجاد می شود.

ضعف شدید در بنیه تولیدی، عامل ایجاد تورم ساختاری است

این عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی تاکید کرد: از زمانی که جنگ جهانی دوم تمام شد، با فاصله کوتاهی در چهارچوب اندیشه توسعه گفته شد باید میان تورمی که در کشورهای صنعتی وجود دارد و عناصر اصلی آن با تورمی که در یک ساخت توسعه نیافته رانتی وجود دارد، فرق گذاشت. فهم آن این میزان سخت است که شما کلیشه‌ هایی که ۷۰ سال است بانک جهانی و صندوق بین‌المللی پول مرتبا به آن می دمند و مافیای رسانه ای هم مرتبا آن را تکرار می کند را برجسته می کنید و از مسائل حیاتی سازنده تورم در ایران به سادگی عبور می کنید. حدود ۷۰ سال پیش متفکران ساختارگرای توسعه مفهوم تورم ساختاری را صورت بندی کردند و ذیل آن گفتند کانون اصلی استمرار بی‌ثباتی در همه عرصه‌ های حیات جمعی از جمله اقتصاد، ضعف شدید در بنیه تولیدی است.

چرا متوجه نمی شوید سیاست‌ های مالی و پولی تان فشار زیادی به صنعتگران می آورد

مومنی توضیح داد: ۵۰ سال است که نمی توانید تورم دورقمی را حل و فصل کنید، با این حال این مافیای رسانه ای کلا نقش سقوط بنیه تولیدی در این شرایط را حذف کرده است. در همین ۳۵ ساله گذشته بی‌سابقه‌ ترین فشارها به کشاورزان و صنعتگران با شرف کشورمان تحمیل شد. در روز روشن دستگاه‌ هایی که وظیفه شان پشتیبانی از تولید است به صنعتگران نامه می نویسند و می گویند با عرض شرمندگی کم کم خودتان برای تامین برق و گاز مورد نیازتان فکر کنید! بعد آن ها که اینگونه ریشه تولید را می سوزانند، دور هم جمع می شوند و به یکدیگر مدال می دهند و خود را قهرمان مبارزه با کم گازی می نامند! چگونه می شود که متوجه نمی شوید سیاست‌ های مالی و پولی تان این فشار را به صنعتگران می آورد. از ۱۳۸۵ تاکنون سهم تولید کننده‌ ها از مانده تسهیلات اعطایی بانک‌ ها نصف شده است! حالا مرتب مصاحبه کنید و بگویید ما فقط به تولید کمک می کنیم!

چقدر دیگر باید فاجعه و بحران در کشور ایجاد کنند، تا چرت ما پاره شود!

رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد اضافه کرد: صنعتگران و اهل تولید که می گویند ما را از دست این رباخورها نجات دهید، ما برای تامین مالی سرمایه در گردش مورد نیازمان مان با بحران مواجه هستیم. چه خبر است! این سیستم مافیایی که به صورت نامرئی رسانه‌ های خاصی با پشتیبانی‌ های بسیار مشکوک مسائل اصلی و حیاتی را به حاشیه می رانند و مسائل معطوف به منافع مافیاها را دغدغه اصلی نظام تصمیم گیری‌ های اساسی کشور می کنند، چقدر دیگر باید فاجعه و بحران در کشور ایجاد کنند تا چرت ما پاره شود!

قابلیت بودجه ۱۴۰۳ برای مهار فقر و محرومیت زدایی به طرز بی‌سابق های کاهش پیدا کرده

مومنی گفت: ماجرا فقط تداوم ۵۰ ساله تورم دو رقمی نیست، هفته پیش مرکز پژوهش‌ های مجلس در گزارش شرافتمندانه ای آورده است، قابلیت بودجه ۱۴۰۳ برای مهار فقر و محرومیت زدایی به طرز بی‌سابق های کاهش پیدا کرده است. آنچه که در حال تبدیل شدن به یک تهدید امنیت ملی است و آنها که مرتبا نفوذ را مطرح می کنند باید از این دریچه هم ببینند، که چه سیاست‌ هایی در سه دهه گذشته اتخاذ کرده اند که این گزارش می گوید نسبت «جی» به «جی دی پی» به حدود نصف آن آنچه که در دوره جنگ بوده رسیده است.

نفت را گران تر می فروشند، اما تعهداتشان به مردم وتولید کننده ها سقوط وحشتناک 50درصدی داشته است

وی یادآورشد: از نظر اهتمام به تامین آموزش، مسکن و سلامت مردم و تامین زیرساخت‌ های عمرانی و فیزیکی مورد نیاز تولید کننده‌ ها تعهدات حکومت در این زمینه سقوط وحشتناک بالغ بر ۵۰ درصدی داشته است. نسبت به شرایطی که ما نفت را بشکه ای ۵ تا ۷ دلار می فروختیم، چقدر بیچارگی و تلخ است که با نفت بالای ۷۰ تا ۱۰۰ دلار در هر بشکه تعهدات را در این زمینه کمتر و کمتر می کنید! آنچه که تکان دهنده است این است که می گوید حتی نسبت به ۱۴۰۲ از این زاویه در ۱۴۰۳ هم سقوط دیگر می کنیم.

نمایندگان مجلس ضعفهای سند بودجه بسیار ضعیف و منحط را برطرف کنند

مومنی گفت: امیدوارم نمایندگان مجلس مسئولانه و شرافتمندانه و متکی به دیدگاه‌ های کارشناسی، سند بودجه بسیار ضعیف و منحط را آسیب شناسی و ضعف‌ های آن را برطرف کنند. با تداوم وضعیت فعلی، خودمان را بسیار در معرض شکنندگی ها قرار می دهیم. هزینه‌ های حاکمیتی وحدت بخش در سطح ملی هستند، کشوری که ۱۵ استان مرزی دارد نمی خواهد به هوش آید که چرا از نظر شاخص توسعه انسانی شکننده‌ ترین وضعیت مربوط به استان‌ ها مرزی است! مرتبا «نفوذ»، «نفوذ» می کنید اما به چنین مسائلی حساس نیستید!

کاستی ها مربوط به قسمت عرضه حامل های انرژی است، در جامعه شوک ایجاد نکنید

وی ادامه داد: اینها جزء الفبای اداره کشور است و ادبیات وسیعی به زبان فارسی درباره آن وجود دارد. ارائه این آدرس‌ های غلط که فقط منافع مافیاها را تامین می کند و ضد مردم و ایران و آینده اش عمل می کند، بیش از ۲۰ سال است که مرتبا استمرار دارد. باب نقد مشفقانه و عالمانه را بسته اید. ببینید چه کسی ضرر می کند. چند بار دیگر باید این مسئله تکرار شود تا چرتمان پاره شود! کل گزارش‌ های تراز انرژی که وزارتخانه نیرو منتشر می کند می گوید روزانه بالغ بر 1.3 میلیون بشکه معادل نفت، در فرایندهای تولید، انتقال و توزیع حامل‌ های انرژی اتلاف انرژی داریم. جایی که همه این کاستی‌ ها مربوط می شود به قسمت عرضه حامل‌ های انرژی، افراد مشکوکی که می گویند برای مواجهه با این قضیه شوک حامل‌ های انرژی را در دستور کار قرار بده و یک روز برق و یک روز بنزین و گازوئیل را جهشی رشد بده باید مورد توجه قرارگیرند.

شوک درمانی منافع مفت‌خورها را تضمین می کند

مومنی با بیان اینکه جامعه تا این میزان از این ناحیه خسارت دیده، باز می گویند این ماجرا بر اساس «ارتودوکسی اقتصاد» است! خاطرنشان کرد: بینید شرایط را لحاظ نکردن تا کجاها پیش رفته است! در ارتودوکسی اقتصاد می گویند هر چیزی که مصرفش زیاد بود را بالا ببرید، تقاضا برایش کاهش می یابد. ترم اول لیسانس اقتصاد گفته می شود این رابطه مبتنی بر ۳۵ فرض است که حتی یکی از این فروض هم در ایران موضوعیت ندارد. باز این کار را کرده اند و هر بار میزان مصرف بیشتر شده، باز دوباره زمزمه این حرف‌ ها مطرح می شود. چرا که شوک درمانی منافع مفت‌خورها را تضمین می کند. بنیه مردم، مالیه حکومت و بنگاه‌ های تولیدی را توخالی آسیب پذیر و پوک می کند.

از بخش بزرگی از تولید صنعتی در ایران یک پوسته مانده و بقیه مونتاژکاری شده است

این استاد دانشگاه علامه طباطبایی افزود: نهادهای نظارتی ما با کیفیت باشند و از خود بپرسند روندهای مونتاژکاری به جای تولید صنعتی در ایران تا کجا قرار است جلو برود! از بخش بزرگی از تولید که به نام تولید صنعتی در ایران اتفاق می افتد تنها یک پوسته، صورتک و ظاهرمانده و بقیه مونتاژکاری شده است. شما نمی فهمید وقتی این کار را می کنید نمی توانید فرصت شغلی برای دانش آموختگان دانشگاهی داشته باشید. مونتاژکاری دیگر صلاحیت و تخصص نمی خواهد. ببینید چه می کنید و چگونه وابستگی ذلت آور و فقر، نابرابری و فساد را از طریق این نابرابری‌ ها به جامعه تحمیل می کنید.

ماجرای چای دبش به کجا رسید؟ گویی باید حساب و کتابها تسویه می شد که شد!

مومنی با تاکید بر اینکه از هر کدام از این زاویه‌ ها نگاه کنیم، بسیار نیاز داریم درباره تسخیر دولت در عرصه قاعده گذاری و تخصیص منابع به دست غیرمولد ها توجه کنیم، اظهارداشت: ماجرای چای دبش که مانند آب خوردن از صحنه گیتی کنار گذاشته شد و در نهایت معلوم نشد چه کسی بسترسازی کرد و چه کسانی بردند و خوردند، چه شد! موضوعات بسیار کم اهمیت مسئله و دغدغه محوری نظام تبلیغاتی و سیاست گذاری ما می شود، اما ماجرای چای دبش که یکی از ده‌ ها مورد فسادهای مشروعیت سوز متعارف است، اساسا حذف شد! گویا حساب و کتاب‌ هایی بود که باید تسویه می شد و شد! اکنون سراغ مسئله بعدی برویم!

این اقتصاددان با بیان اینکه در تمام دنیا جزء الفباها این است که افزایش قیمت، ابزار سیاستی کنترل تقاضا است، گفت: شما در قسمت عرضه حامل‌ های انرژی بحران دارید، چندین بار در عرصه عمومی نسبت به این مسئله هشدار داده ایم، اما هیچ کدام از آنها که این اقدامات را توجیه می کنند از نظر علمی پاسخی نداشتند، اما باز این مسئله استمرار دارد و اکنون از بعضی از تریبون‌ ها زمزمه‌ های جدیدی برای ایجاد شوک قیمتی شروع کرده اند. کانون بحران حامل‌ های انرژی قسمت عرضه است و ابعاد اتلاف انرژی را هم ببینید اما فقط به مصرف کننده مظلوم و بی دفاع فشار می آورند.

۱۵ سال است می ‌خواهید لامپ‌ های اضافه را خاموش کنیم، اما بحران‌ ها مرتبا حادتر می شوند!

وی ادامه داد: ۱۵ سال است که می ‌گویید لامپ‌ های اضافه را خاموش کنید، اما بحران‌ هایتان مرتبا حادتر می شود! بازی با قیمت، شوک ایجاد می کند و شوک تورم می آورد و تورم هم غیرمولدها و مفت‌خورها را چاق می کند و تولید کننده‌ ها و عامه مردم را به فقر و فلاکت می اندازد. این روند را متوقف کنید. باز از فردا می بینیم در این مافیاهای رسانه ای مثلا می نویسند فلانی که گوشه ابرویش این گونه است و فلان فامیلش ۳۰ سال پیش فلان خطا را کرده، می گوید باید به قسمت عرضه حامل‌ ها توجه کرد و نمی داند که باید قیمت حامل‌ های انرژی را بالا برد! عیبی ندارد از نظر شخصی هر اظهار لطفی که می خواهید به من و امثال من بکنید، بکنید و هر حذفی که می خواهید بکنید، بکنید اما به شرط اینکه این گره باز شود.

امتیازهای غیرعادی به مافیای سدسازی می دهید آموزش کشاورزان برای رفع بحران آب چه شد!؟ در بخش اعظمی از سرزمین ایران، سدسازی حماقت محض است

مومنی افزود: بساطی به راه انداخته اند و می گویند در ماجرای بحران آب، هرچه فریاد دارید بر سر کشاورزان بکشید! اگر شرافت، اخلاق و انصاف موضوعیت داشته باشند باید از خود بپرسند آیا کشاورزان را آموزش داده اند که آنها زیر بارش نرفتند! آیا زیرساخت‌ ها را فراهم کرده اند! زمان جنگ طرح «پوشش انهار» اجرا می کردیم تمام آنها را رها کردید و به جایش امتیازهای غیرعادی به مافیای سدسازی می دهید. ایران از اولین تمدن‌ ها در دنیا است که به تکنولوژی سدسازی نائل شد و نمی خواهم بگویم مطلقا سد سازی بد است، اما همان ایرانیان پیشگام که رحمت خدا بر همه آنان باد، به صراحت و سرعت فهمیدند که در بخش اعظمی از سرزمین ایران، سدسازی حماقت محض است. بنابراین به جای سدسازی سفره‌ های زیرزمینی آب را تقویت کردند؛ چرا که اکنون نیز گزارش های بین المللی می گوید در حالی که میانگین بارش در ایران یک سوم میانگین جهانی است میانگین تبخیر آب در ایران ۳ برابر میانگین جهانی است.

از سدسازی‌ های نامرتبط با علم و مرتبط با منافع مافیاها، چه بلاهایی بر سر ایران آمده است!

وی ادامه داد: ببینید از سدسازی‌ های نامرتبط با علم و مرتبط با منافع مافیاها، چه بلاهایی بر سر ایران آمده است! آنها چون می دانند کشاورزان در ایران سازمان یافته نیستند، رسانه و زوری در نظام تصمیم گیری‌ های اساسی کشور دارند، می دانند هر چقدر بد و بیراه به کشاورزان بگویند کسی در این مملکت آخ نمی گوید. بنابراین گفته اند کل ماجرای بحران آب ریشه در مصرف بیش از حد کشاورزان دارد! آماری که می دهند هم به گواه گزارش‌ های رسمی که وزارت نیرو و جهاد کشاورزی منتشر کرده اند، دروغ است و میزان مصرف آب کشاورزی در ایران حدود ۷۰ درصد رقم مشابه برای منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا است.

در بودجه ۱۴۰۳ می خواهند باز چند سد بسازند و منابعی جدید به چند سد بی مورد تخصیص دهند

رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد گفت: وقتی این مسائل را عمده می کنند، به معنای این است که بگذارید همچنان مافیای سدسازی کار خود را بکند! این همه کارشناسان مظلوم محیط زیست به خاطر فاجعه‌ های بحرانی که ایران به خاطر کمبود آب دچارش می شود، فریاد می زنند تمام آن ها را نادیده می گیرند. ببینید در بودجه ۱۴۰۳ می خواهند باز چند سد بسازند و منابعی جدید به چند سد بی مورد تخصیص دهند.

در آموزش‌ های ترویجی کشاورزان سهل انگاری وحشتناکی صورت می گیرد با الگوی فعلی، برای آموزش بیش از یک دوره کشاورزان، بیش از 100 سال زمان لازم است

مومنی با بیان اینکه اکنون پرآب‌ ترین کشورهای دنیا در تجارت خارجی و اقلام صادراتی و وارداتی شان شاغول آب بری را وارد کرده اند، یادآورشد: باید مافیای سدسازی را حذف کنید و ببینید در تجارت خارجی ما از نظر شاخص‌ های آب بری تا چه اندازه ولنگاری‌ های مشکوک می شود. آب بر ترین و آلوده سازترین رشته فعالیت‌ های صنعتی را بنا به ملاحظات پلید رانتی در کم آب‌ ترین مناطق ایران مستقر کرده اید و چقدر فساد و زد و بند پشت این مسائل وجود دارد و بدون درنظر گرفتن اینها می گویید بخش کشاورزی و کشاورزان مظلوم و بی دفاع، فقط مسئول ماجرای آب هستند. در آموزش‌ های ترویجی سهل انگاری اینقدر وحشتناک است که می گویند با الگوی فعلی که برای ترویج دانایی در تولید کشاورزی از ناحیه حکومت داریم، برای اینکه کاربران کشاورزی ما بیش از یک دوره آموزش ترویجی یک جلسه ای ببینند بیش از ۱۰۰ سال زمان لازم است.

این استاد دانشگاه تاکید کرد: ۵۰ سال است که سهم بخش کشاورزی از کل سرمایه‌گذاری‌ های صورت گرفته از ۵ درصد بالا نمی رود. در حالی که در بخش بزرگی از این زمان، بخش روستایی ما از کل جمعیت کشور دست بالا را داشته است. مناسبات اینگونه را رقم زده اید و اکنون قادر به تشخیص اولویت‌ هایتان هم نیستید! دریچه ای که از نظر معرفتی به شما کمک می کند از این ورطه نجات پیدا کنید حساسیت عالمانه به پدیده تسخیر دولت است.

به مسائل حیاتی کشور به اندازه مسائل کم اهمیتی که این میزان ذهنتان را درگیر کرده، بها دهید از بخشهایی از بازار در ایران حاکمیت زدایی شده است

وی افزود: هشدار جدی به مقامات کلیدی کشورمان مطرح می کنم که به مسائل حیاتی کشور به اندازه مسائل کم اهمیتی که این میزان ذهنتان را درگیر کرده بها دهید. در امتداد مسئله تسخیر دولت در جهت منافع غیرمولدها، با پدیده بسیار خطرناک دیگری هم روبرو هستیم که اسم آن را «حاکمیت زدایی از حکومت به دست حکومت و به ضرر عامه مردم و به نفع غیرمولدها» گذاشته ام. از بخش‌ های قابل اعتنایی از بازار پول، بازار سرمایه و بازار ارز و نیروی کار و بازار کالایی ما حاکمیت زدایی شده است. حکومت هر قاعده ای که در بخش‌ های وسیعی از این بازارها می گذارد اصلا اصابتی به بخش بزرگی از آن حیطه‌ ها نمی کند.

تورم را برای نیروی کار جبران نمی کنید، اما به رباخوارها پاداشهای غیرعادی می دهید

مومنی یادآورشد: آنچه که بسیار غم انگیز و تلخ و بسیار نگران کننده است، این است که از این زاویه بی پناه ترین بازار در اقتصاد ایران بازار نیروی کار است. در شرایطی که نیروی کار ما در پایین‌ ترین سطح از قدرت چانه زنی است، چقدر تنگناها و فشارهای غیرعادی به آن ها تحمیل می شود و برای توجیه آن چه دروغ‌ هایی گفته می شود! در ۱۰ ساله گذشته اندازه رشد سطح عمومی قیمت‌ ها را ببینید، اندازه رشد حداقل دستمزد را هم بررسی کنید! در چنین شرایطی که حتی قدرت از دست رفته نیروی کار بابت سیاست‌ های تورم زا که به آنها تحمیل کرده اید و از جیبشان سرقت می شود را جبران نمی کند، می گویند اگر بخش بیشتری از این قدرت خرید از دست رفته را جبران کنید تورم ایجاد می شود و بعد همان‌ ها که از این نگران هستند در حالی که میانگین سهم دستمزد در کل ساختار هزینه بنگاه‌ های ما زیر ۱۰ درصد است، می توانند پاداش‌ های غیرعادی به رباخوارها بدهند!

در شرایطی که میانگین جهانی تورم حدود ۷ درصد است بینید عزیزان در ایران چه گلی کاشته اند!

 وی افزود: واقعا جای شرم دارد که نرخ بهره برای تولید کننده‌ های ایران طی ۲۵ سال گذشته بین ۵ تا ۱۰ برابر میانگین جهانی بوده است چگونه این مساله در ساختار هزینه بنگاه‌ ها تورم زا نیست اما حتی به اندازه تورم هم دستمزد را جبران نمی کنید و می گویید تورم زا می شود. بعد مافیاها آنچنان این را تکرار می کنند که در بخش بزرگی از ساختار تصمیم گیری ما تبدیل به یک باور شده و صادقانه می گویند دست به دستمزد ها نزنید! در شرایطی که میانگین جهانی تورم حدود ۷ درصد است بینید عزیزان در ایران چه گلی کاشته اند!

این استاد دانشگاه در پایان ابراز امیدواری کرد به موازات همه هشدارهایی که به نظام تصمیم‌گیری‌ های اساسی کشور می دهد، برانگیزاننده مسئولیت در اهل علم خصوصا آنها که در حیطه اقتصاد، توسعه، جامعه شناسی، روابط بین‌الملل و علوم سیاسی هستند باشد و علیه این فریبکاریها، آدرسهای غلط و مشکوک دادن و بحران آفرینی‌ هایی که ذیل سرمایه سالاری مفت‌خوار، آزمند و سیری ناپذیر به این کشور تحمیل می شود مبارزه کنند.

وی تاکید کرد: اکنون وقت کنار کشیدن، بریدن و بی‌مسئولیتی نیست؛ چرا که جامعه ما بیش از هر زمان دیگری به ارتقاء بنیه اندیشه ای نیازمند است. بنابراین فعلا تا اطلاع ثانوی افسردگی، سرخوردگی و بریدن ممنوع است. باید غیرتمندانه و شرافتمندانه و مسئولانه در این زمینه ایفای نقش کنیم. امیدوارم این تلاش‌ ها منشأ خیر و بهبودی برای کشور باشد.

کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: قیمت نان (کاریکاتور) توضیحات سخنگوی دولت درباره افزایش قیمت نان قیمت جدید نان در تهران: سنگگ 400 - بربری 300 - تافتون 200 - لواش 100

دیگر خبرها

  • عکسی جالب؛ دست سفت احمدی‌نژاد با احمد جنتی در مراسم ختم
  • تفاهم‌نامه اجرای فیبر نوری بیرجند امضا شد
  • تفاهم نامه اجرای فیبر نوری بیرجند امضا شد
  • تفاهم نامه اجرای فیبرنوری بیرجند امضا شد
  • مخالفت حاج‌قاسم سلیمانی با شهید شدن بابا پنجعلی
  • ماجرای علاقه زیاد سردار سلیمانی به نوه اش، عسل /زینب گفت ببین یه ذره بچه داره من رو تهدید می‌کنه!
  • ثبت نام اینترنت فیبر نوری + جزئیات
  • شگرد جالب محمود احمدی نژاد برای دست ندادن با زنان
  • در ۸ سال دولت احمدی‌نژاد، قیمت نان ۳۲ برابر شد!
  • مومنی، اقتصاددان: در هشت سال دولت احمدی نژاد، قیمت نان 32 برابر شد!