Web Analytics Made Easy - Statcounter

سردار محمد شیرازی گفت: به شهید سلیمانی گفتم برنامه‌ای در دست بررسی است که از نیروی قدس تشویقی بشود، می‌خواستم ببینم نظر نهایی شما چیست؟ آن روز واقعاً چهره حاج‌قاسم لبخندی داشت که تابه‌حال ندیده بودم.

 به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، «حاج‌قاسم صد بار در معرض شهادت قرار گرفته بود؛ این بار اوّل نبود، ولی در راه خدا، در راه انجام وظیفه، در راه جهاد فی‌سبیل‌الله پروا نداشت؛ از هیچ چیز پروا نداشت؛ نه از دشمن پروا داشت، نه از حرف این و آن پروا داشت، نه از تحمّل زحمت پروا داشت.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

بیست‌وچهار ساعت فرض کنید در فلان کشور گذرانده، نوزده ساعت کار کرده! با این، با آن، بنشین، مجاب کن، استدلال کن، حرف بزن. چرا؟ برای اینکه او را به یک نتیجه‌ی مطلوب برساند؛ برای خودش که کار نمیکرد، برای [تحقّق]آن‌ها کار می‌کرد؛ حاج‌قاسم این جوری بود» ۱۳۹۸/۱۰/۱۸ این جملات بخشی از توصیف رهبر انقلاب درباره حاج‌قاسم در اولین سخنرانی پس از شهادت اوست.

پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR به‌مناسبت دومین سالگرد شهادت شهید سپهبد حاج‌قاسم سلیمانی، در گفتاری از سردار محمد شیرازی، ریاست دفتر نظامی فرماندهی معظّم کل قوا، به بررسی گوشه‌هایی از مراودات نظامی شهید سلیمانی با رهبر انقلاب پرداخته است.

این شهید عزیز و خوشبخت ما، سپهبد حاج‌قاسم سلیمانی (رِضْوانُ اللّه تَعالی عَلَیه، قَدْ قَضى نَحْبَهُ وَ أَوْفَى بِعَهْدِهِ وَ لَقِیَ رَبَّه، هَنیئاً لَه) حقیقتاً به اهدافش رسید. این شهید همان‌طور که خودش می‌خواست و مطالبه می‌کرد، یک فرمانده و جلودار بود که در متن کار و در میدان بود و به «فرمانده میدان» هم معروف بود.

شهید سلیمانی در طول جنگ به‌عنوان بسیجی وارد شد و به‌عنوان یک فرمانده لشکرِ موفّق شناخته شد. بعد از جنگ، ایشان مدتی در منطقه کرمان به‌عنوان فرمانده لشکر ثارالله و فرمانده ارشد سپاه در استان مأموریت پیدا کرد و چند سالی که در آنجا حضور داشت، خیلی خوب عمل کرد. یکی از مشکلات آن منطقه شرارت‌هایی بود که در آن می‌شد و اشراف زیادی روی این شرارت‌ها نبود. دستگاه‌های مربوط در زمینه حل این مسائل مشکلاتی داشتند، ولی این عزیز وقتی وارد متن کار شد، مطالعه کرد و متوجه شد مشکل این جوان‌ها چیست و چرا به این سمت کشیده می‌شوند. مشکل را پیدا کرد، بعد سرانشان را خواست و گفت که من این شرارت‌ها را تحمل نمی‌کنم، آن‌ها بایستی جمع و تمام شود. من آمده‌ام با شما جلسه بگذارم و با خودتان طرح موضوع کنم، نظر خود شما را بشنوم و برای این قضیه از شما کمک بگیرم. این قضیه باید حل شود. نحوه ورود ایشان به قضیه خیلی زیبا بود. همین اقبال و پذیرش ایشان، برای آن‌ها خیلی مهم بود. شاید تا آن موقع کسی این‌جور با آن‌ها مواجه نشده بود. به همین جهت، پذیرفتند که واقعاً کمک کنند و درخواست سردار سلیمانی را تأمین کنند. قول‌وقرارشان را گذاشتند، مشکلاتشان را هم گفتند، سردار هم وعده داد که من به این مشکلات رسیدگی خواهم کرد، ولی شرطش این است که شما از اسلحه و جنگیدن دست بردارید و کنار بگذارید. آن‌ها وعده کردند و به وعده‌شان هم وفا کردند. عناصرشان آمدند یکی‌یکی اسلحه‌هایشان را به سردار سلیمانی تحویل دادند.

وقتی که کارش در آن منطقه تمام شد، در فرصتی من به کرمان رفتم. موقعی که می‌خواستم به تهران برگردم، ایشان مطلع شده بود و به فرودگاه تشریف آورد و چند دقیقه همدیگر را دیدیم. ایشان گفت پیغامی برای حضرت آقا دارم. سلام برسانید خدمت ایشان، عرض کنید که سلیمانی می‌گوید من کارم را در کرمان انجام دادم و هیچ مشکلی هم ندارم، شما هم نگران نباشید. من اینجا در دانشگاه تدریس دارم و دارم کارم را انجام می‌دهم. همین را به عرض حضرت آقا برسانید. این پیغام باعث شد که حضرت آقا تدبیری کنند. فرمانده کل سپاه را خواستند و فرمودند برای آقای سلیمانی فکری بکنید تا از ایشان استفاده بشود که منجر به حضور ایشان در تهران و مسئولیت نیروی قدس شد.

ایشان، با مطالعات قبلی و تجاربی که داشت در این میدان وارد شد و حقیقتاً یک کارِ نشد را شد کرد؛ البته، با تدبیر حضرت آقا و با همت همه عزیزان و دست‌اندرکارانی که پای کار آمدند و کم هم نبودند. همه، حتی مسئولان هم آمدند که در رأسشان شخص حضرت آقا نهایت همراهی و اشراف را داشتند. جوان‌های منطقه هم به ایشان لبیک گفتند و پای کار آمدند و کمک کردند و از این جهت تقریباً اولین بار بود که چنین اجتماعی برای مبارزه با ظلم و ستم در منطقه شکل می‌گرفت و تا آن زمان یک کار این‌چنینی نشده بود. کار مقاومت شکل گرفت و اکنون اثرات این حضور جهادیِ در صحنه و مقاومت در برابر ستمگران مشهود است؛ در صحنه اخیر در منطقه سوریه، آمریکا رسماً وارد شد و با عنوان داعش عناصری را به‌کار گرفت که مجهز، با برنامه و با پشتیبانیِ تام‌وتمام بودند. این بعد از آن جنگ‌های قبلی بود که در منطقه خصوصاً با جمهوری اسلامی ایران انجام شده بود و این بار هم به یاری خداوند جلوی آن گرفته شد. وضعیت و مشکلاتی که در ماجرای سوریه وجود داشت، آنچنان سخت بود که مسئولان محلی تقریباً از اینکه بشود کاری انجام داد، ناامید بودند. جمهوری اسلامی هم نماینده تام‌وتمامش، آقای حاج‌قاسم را به آنجا فرستاد. ایشان هم در حالتی که دیگر هیچ امنیت و اعتباری نبود که کسی بتواند خودش را سالم به سوریه برساند، داخل معرکه شد. در ابتدای کار هیچ سازوکاری نبود، ولی به لطف خداوند و با همت جوان‌ها، مقاومت شکل گرفت و کار پیش رفت. سرانجامش را هم دیدید که حرکت آمریکایی‌ها شکست خورد. این هم جزو کار‌های برجسته‌ای بود که انجام شد و در این زمینه حقیقتاً باید گفت که به‌جز فرمانده کل قوا که به کار مشرف بودند، کسی ابعاد کار‌های حاج‌قاسم را نمی‌داند؛ رهبر انقلاب می‌دانند حاج‌قاسم چه کسی بود و واقعاً چه کرد.

حضرت آقا می‌فرمایند، ایشان را باید در جلسات می‌گشتیم و پیدا می‌کردیم. نمونه بارزش در محضر حضرت آقا بود؛ وقتی حاج‌قاسم سلیمانی تهران بود و کاری داشت، می‌آمد محضر حضرت آقا و در نماز ایشان شرکت می‌کرد. دأب ایشان این‌جور بود که انتهای صف می‌ایستاد. حضرت آقا هم بعد از نماز روالشان این‌جوری است که برمی‌گردند و با تک‌تک افراد از همان جلو سلام‌وعلیک می‌کنند. بعد که تشریف می‌آوردند و خارج بشوند، آن انتهای صف، یک‌مرتبه می‌دیدند که آقای حاج‌قاسم سلیمانی ایستاده است. ایشان هم نمی‌ایستاد که حضرت آقا بروند نزدیک، می‌آمد جلو.

کد ویدیو دانلود فیلم اصلی

من از آخرین دیداری که با هم داشتیم خاطره‌ای دارم. این شهید عزیز آمده بود بیت و وقتی می‌خواستند بروند، من خدمت ایشان رسیدم و احوالی پرسیدم. بعد از احوالپرسی، مطلبی را با ایشان در میان گذاشتم. به ایشان گفتم برنامه‌ای در دست بررسی است که از نیروی قدس تشویقی بشود، می‌خواستم ببینم نظر نهایی شما چیست؟ آن روز واقعاً چهره حاج‌قاسم لبخندی داشت که تابه‌حال ندیده بودم. اصلاً انگار روی پای خودش بند نمی‌شد. خیلی خوشحال بود و حال خوشی داشت. ایشان فرمود بهترین تشویق برای نیروی قدس، دیدار با حضرت آقاست. شما یک دیدار بگذارید و بچه‌های نیروی قدس بیایند خدمت حضرت آقا و دیداری داشته باشند، بهترین تشویقِ آن‌ها همین است، این را دنبال کنید. خیلی زیبا بود. بعد بلافاصله فرمود خوب است شما این دیدار را در فروردین ۹۹ پیش‌بینی کنید. به نظرم آن روز، ۱۰ دی بود. من در آخرین کلام به ایشان عرض کردم آقای حاج‌قاسم، در عراق خبر‌هایی است، آنجا مشکلاتی مطرح است. ایشان باز با همان حال خوش خندید و گفت آقای شیرازی! ما همیشه از قِبَلِ این مشکلات است که برایمان گشایشی حاصل می‌شود. این آخرین صحبت بود و رفت.

از شاخصه‌های این شهید عزیز، عدم تعلق ایشان به دنیا بود. نیرو‌های مسلح ضوابطی دارند که اگر امتیازی، نشانی، مدالی، چیزی به کسی داده شود، حسبِ آیین‌نامه، یک تعلقات مادی مختصری هم دارد. در این زمینه، همکاران ما در نیرو‌های مسلح همیشه مشکل داشتند و می‌گفتند حاج‌قاسم هیچ‌وقت این پیوستش را -به قول خودشان- نمی‌گیرد و اگر تشویقی باشد، می‌گوید اگر از جانب حضرت آقاست، من می‌گیرم، ولی پولش را نه، اگر پولی هست خودتان به کسی که نیاز دارد بدهید.

کد ویدیو دانلود فیلم اصلی

مسئولان نیرو‌های مسلح به‌واسطه عملکرد خوب ایشان -که در واقع بهترین عملکرد را ایشان داشت- پیشنهاد دادند که عالی‌ترین نشان نظامی (ذوالفقار) به ایشان داده بشود. فرمانده معظم کل قوا این پیشنهاد را بلافاصله تصویب کردند. حالا مشکل ما این بود که چطور به آقای حاج‌قاسم بگوییم که این نشان برای شما تصویب شده است؛ چون حال او را می‌دانستیم. بنده چند باری که با ایشان تماس داشتم و صحبت کردم، ایشان منکر می‌شد و می‌گفت نه، نیازی نیست. نشان برای چه؟ نشان را می‌خواهم چه‌کار کنم؟ من نیازی به نشان ندارم، من چه‌کار کرده‌ام که بخواهم نشان بگیرم؟ بالاخره من به ایشان عرض کردم این نظر حضرت آقاست و خود ایشان می‌خواهند نشان را به شما بدهند. ایشان، تأملی کرد و گفت به یک شرط می‌آیم. گفتم چیست؟ گفت شرطش این است که من قبلش حضرت آقا را ببینم. من عرض کردم حالا شما تشریف بیاورید، ما عرض می‌کنیم محضرشان. روز موعد رسید و ایشان آمدند و بعد از اینکه حضرت آقا تشریف آوردند، محضرشان عرض شد که ایشان چنین درخواستی دارد و می‌خواهد قبلش حضرت‌عالی را ببیند. حضرت آقا فرمودند بگویید بیاید. ایشان آمد و رفت خدمت حضرت آقا. صحبت کوتاهی انجام شد و بعد بیرون آمد و حضرت آقا فرموده بودند که انجام شود. ابتدا عرض کرده بود که حضرت آقا من نیازی به نشان ندارم، نیازی به تشویق ندارم، اصل کار من رضایت حضرت‌عالی است، همین‌قدر که احساس کنم شما راضی هستید، برای من کافی است، من واقعاً نیاز به چیز دیگری ندارم. این را از ته دل می‌گفت که «واقعاً نیازی ندارم». مشی او این بود، ولی حضرت آقا، چون اراده کرده بودند، فرمودند مانعی ندارد و تعابیری گفته بودند که ایشان راضی شدند. یکی از نکاتی که تابه‌حال نگفته‌ام و حالا فکر کردم که اظهار شود، این است که ایشان به حضرت آقا عرض می‌کند که حضرت آقا! مگر شما که این‌همه کار کرده‌اید، کسی به شما چیزی داده؟ ما که کاری نکردیم؛ این نگاه ایشان بود. واقعاً همه نگاه و توجه او به اشارات حضرت آقا بود که در متن کارش این نشان داده می‌شد.

قاعده و روال این است که هر کسی هر کاری می‌خواهد بکند، یک سازوکاری دارد؛ یک وقت این سازوکار فراهم است، خب این هنر نیست که آدم برود یک کار جاری انجام بدهد یا یک کاری را تقویت کند. چیز مهمی نیست، اما یک وقت یک کاری نشده، تازه دارد ایجاد می‌شود، کار نویی است -آن هم در این وسعت، وسعت فراتر از کشور، یک کار بین‌المللی است، خیلی جوانب دارد و جوانب مختلف را باید دید؛ بخش سیاسی، بخش نظامی که متن کار ایشان بود- همه این‌ها را باید توجه کند و حواسش باشد. من در این بخش‌ها، صحنه‌هایی در ذهنم هست و خاطراتی دارم که واقعاً آنچنان کار سخت بود که هر کس بود، دوام نمی‌آورد و در نهایت می‌گفت وقتی امکانش نیست، من دیگر تکلیفی ندارم. تکلیف تا وقتی است که توانایی باشد. قاعدتاً این‌جوری برخورد می‌کند. ایشان نه، وجودش را می‌گذاشت برای اینکه این کار باید بشود؛ چون اراده انجام و مأموریت را می‌دید و اهتمام می‌کرد.

بر اساس قانون اساسی، کارِ نهضتی و کار در حوزه مقاومت، مسئولیتش مثل برخی از مسئولیت‌های کلان نظام به عهده رهبری است و رهبر انقلاب شخصاً این کار را با توجه به جوانبش هدایت می‌کنند؛ ولی مشی حضرت آقا اتکاء به مسئولان کشور در حیطه اختیاراتشان بود و هر سیاستی می‌خواست گذاشته شود، هر کار اصلی‌ای می‌خواست انجام شود، در چهارچوب خودش و از مسیر خودش دنبال و اجرایی می‌شد. رهبر انقلاب در بُعد هدایت، در بُعد ساماندهی کلان، در بُعد مسائل خاصِ بعضی از مناطق که عموماً بیرون از کشور بود، مشی خودشان را اعمال می‌کردند. بخشی از کار‌ها در داخل کشور به عهده مسئولان ذی‌ربط کشوری بود، بخشی از کار‌ها در نیرو‌های مسلّح به عهده نیرو‌های مسلح مثل وزارت دفاع بود. هر کسی در این حیطه‌ها بر اساس مأموریت خودش و مصوباتی که ابلاغ می‌شد، وظایفش را انجام می‌داد. شخص آقای حاج‌قاسم هر موقع به دیدار با حضرت آقا احساس نیاز می‌کرد، دنبال می‌کرد؛ یعنی دیدار‌های رسمیِ آنچنانی نداشت و خیلی به‌ندرت بود، ولی هر جا گیر می‌کرد، یک جوری سعی می‌کرد گیر را رفع کند. آن جایی که از دست مسئولان برمی‌آمد، مزاحم حضرت آقا نمی‌شد؛ یعنی واقعاً بنای این را نداشت، ولی جایی که دیگر به هر علتی نمی‌توانست و شرایط برایش تنگ می‌شد، به ایشان مراجعه می‌کرد. البته، تلاش می‌کرد به تعبیر خودش وقت حضرت آقا را نگیرد و یک جوری در همین مسیر‌ها و فرصت‌ها و شرایطی که پیش می‌آمد به حضرت آقا مراجعه می‌کرد. چرا، دیدار هم داشت و البته لطف حضرت آقا هم به ایشان خیلی زیاد بود. فراتر از کاری که ایشان به عهده‌اش بود، گاهی اوقات حضرت آقا لطف و بزرگواری می‌کردند و از نظرات ایشان استفاده می‌کردند.

منبع: خبرگزاری دانشجو

کلیدواژه: فرماندهی معظم کل قوا شهید سلیمانی سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی سردار محمد شیرازی حاج قاسم سلیمانی آقای حاج قاسم رهبر انقلاب حضرت آقا نیروی قدس متن کار کار ها یک کار کل قوا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت snn.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری دانشجو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۱۰۳۴۰۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

مخالفت حاج‌قاسم سلیمانی با شهید شدن بابا پنجعلی

احسان محمدحسنی، مدیر سازمان هنری رسانه‌ای اوج در کتاب «سلیمانی عزیز ۲»، صفحه ۱۹۴ به خاطره جالبی از نگاه سردار سلیمانی فرمانده وقت نیروی قدس سپاه به سریال پایتخت ۵ و سکانس‌های مربوط به داعش اشاره دارد. همچنین سیروس مقدم کارگردان این سریال خاطراتی از ساخت این قسمت‌ها دارد. این روز‌ها که پخش این سریال پرمخاطب در شبکه‌ای فیلم به قسمت‌های حساس حضور خانواده نقی معمولی و همراهانش در سوریه و درگیری با داعش رسیده، بد نیست این خاطرات شیرین را مرور کنیم.

سردار سلیمانی هماهنگ کرد تا عوامل فیلم با اسیران داعشی صحبت کنند

به گزارش همشهری، در کتاب «سلیمانی عزیز ۲» به نقل از مدیر سازمان هنری رسانه‌ای اوج می‌خوانیم: وقتی قرار شد پایتخت ۵ ساخته شود، تیم را بردیم دیدار حاج قاسم. حاجی خیلی کمک کرد تا بچه‌ها با فضای سوریه و مدافعین حرم آشنا بشوند؛ حتی هماهنگ کرد با یکی دوتا اسیر داعشی صحبت کنند. فیلم‌نامه که نهایی شد، یک روز صبحانه مهمان حاج قاسم شدیم. همین که فهمید آخر سریال قرار است بابا پنجعلی شهید شود و در کربلا یا مشهد خاکش کنند، گفت: «فیلم‌نامه رو عوض کنید، همه این خونواده باید صحیح و سالم برگردن ایران.» کارگردان و نویسنده با تعجب نگاهی کردند و گفتند: «نمیشه! ما می‌خوایم قصه این‌طور تموم بشه.» حاجی وقتی دید قبول نمی‌کنند، غیرتمند گفت: «مگر ما مرده باشیم که یکی از این خونواده به دست داعش شهید بشه!»

نظر سردار در خصوص ساخت «پایتخت ۵» مثبت بود

سیروس مقدم کارگردان خلاق و خوشفکر این سریال در خصوص این سری از مجموعه پایتخت در یک گفت و گویی مطبوعاتی می‌گوید: پرمخاطبترین فصل سریال پایتخت (فصل پنجم) را تولید کردیم که حملات زیادی هم به آن شد. این سریال با توصیه حاج قاسم سلیمانی ساخته شد. نظر سردار در خصوص ساخت «پایتخت ۵» مثبت بود و فقط یک نگرانی داشتند که انتهای قصه چه می‌شود که ما گفتیم خانواده نقی با رشادت و جانفشانی خودشان را از مهلکه جنگ نجات می‌دهند و در نهایت یک بالگرد سوری این خانواده را از مخصمه نجات می‌دهد. سازمان اوج همفکر و ناظر بر کار بود و قسمت به قسمت فیلمنامه، هم به اوج و هم تلویزیون داده می‌شد و کاملا هماهنگ بودیم... یک صبح زود خدمت‌شان (سردار سلیمانی) رسیدیم، زیرا می‌خواستند سرشان خلوت‌تر باشد و مفصل صحبت کنند. من از فحوای کلامشان متوجه شدم پایتخت‌های دیگر را هم دیده‌اند. ایشان نظراتی داشتند که بحق هم درست بود. ضمن این‌که به ما مشاورانی برای کار معرفی کردند و فقط نگران فینال قصه بودند که قهرمانان نجات پیدا کنند.

جلسات مفصلی با فرماندهان داشتیم

مقدم در ادامه می‌افزاید: بار‌ها من و محسن تنابنده جلسات مفصلی با رده‌های بالای عملیات سوریه داشتیم و پای خاطرات آن‌ها نشستیم و نوشتیم، حتی خودم یک بار پیش سردار سلیمانی رفتم و راجع به پایتخت و داعش صحبت کردیم ...

حضرت‌آقا همه را خوشحال کردند

این کارگردان در ادامه می‌افزاید: حضرت آقا در صحبت‌هایشان تاکید کردند به رئیس وقت سازمان صدا و سیما سفارش کرده‌اند نمونه سریال‌هایی مثل پایتخت ساخته شود که روایتگر یک خانواده متدین، ایرانی و بافرهنگ است و گفته بودند، چرا از این سریال‌ها کم ساخته می‌شود؟ من حرف آقا را به عوامل رساندم و خیلی خوشحال شدیم که ایشان حتی حرف‌های نهفته در سریال را کشف کرده‌اند و تاکید داشتند در پایتخت ۲ خیلی خوب به حق‌الناس پرداخته‌ایم. شنیدن این حرف‌ها خیلی حالمان را خوب کرد.

سیروس مقدم، کارگردان شناخته شده تلویزیون است. او بعد از ساخت مجموعه‌های پرمخاطب تلویزیونی همچون پایتخت، روز‌های زندگی، نرگس، تا ثریا، چک برگشتی، بچه‌های نسبتا بد، مدینه، میکائیل، علی‌البدل و... نشان داده که رگ خواب مخاطب را بخوبی می‌شناسد و می‌داند از چه زاویه‌ای به دغدغه‌های مردم نگاه و آن را از قاب دوربینش به بهترین شکل ثبت کند.

ناگفته نماند سریال پایتخت ۵ هر شب ساعت ۲۱ از شبکه آی فیلم پخش می‌شود.

دیگر خبرها

  • اسراییل مجبور به پذیرش خواسته حماس برای تبادل اسرا است
  • مخالفت حاج‌قاسم سلیمانی با شهید شدن بابا پنجعلی
  • ادای احترام جانشین رئیس گروه مشاورین نظامی فرمانده معظم کل قوا به شهدای هویزه
  • مسدود شدن میدان امام علی به سمت چهار راه بابا قاسم
  • مسیر میدان امام علی به سمت چهار راه بابا قاسم مسدود است
  • قدردانی مسئول دفتر رهبر معظم انقلاب اسلامی در قم از اجرای طرح نور
  • درخواست اسرای صهیونیست از نتانیاهو درباره پذیرش توافق آتش بس
  • حمله حزب‌الله لبنان به مقر فرماندهی ارتش صهیونیستی در شمال سرزمین‌های اشغالی
  • حمله‌ ترکیبی حزب‌الله به مقر فرماندهی نظامی صهیونیستی در شمال فلسطین اشغالی
  • رویداد «دختران حاج قاسم» آموزش فرماندهی جهاد تبیین است