گفتگوی فرزند دبیرکل سابق حزبالله درباره سردار سلیمانی/ داستان تسبیح و وصیت حاج قاسم برای دختر سید عباس موسوی
تاریخ انتشار: ۱۱ دی ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۴۰۴۶۷۲۶
به گزارش باشگاه خبرنگاران جوان، در آستانه دومین سالگرد شهادت سردار سپهبد «حاج قاسم سلیمانی» و «ابومهدی المهندس» و همراهان باوفایشان، «بتولسادات موسوی» دختر سید «عباس موسوی» دبیرکل سابق حزبالله لبنان در گفتگو با وبسایت خبری العهد به ویژگیهای برجسته شهید سلیمانی و ملاقاتهایی که با ایشان داشت پرداخت.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
دختر دبیرکل سابق حزبالله لبنان اظهار داشت: سردار قاسم سلیمانی مردی افسانهای و عاشق خانوادههای شهدا بود و به آنها رسیدگی میکرد. چند سال قبل شنیدم که مادر حاج قاسم فوت کردهاند و بسیار ناراحت شدم؛ چرا که با خودم گفتم حتماً قلب حاج قاسم اکنون بسیار غمگین و محزون است، اما هرگز احساس نمیکردم که ملاقاتی بین ما اتفاق بیفتد. مدتی بعد یکی از دوستانم نزد من آمد و از من خواست که در آن روز به چیزی فکر کنم و بدون اینکه توضیحی بدهد من را به دفتری برد و در آنجا گفت که "ما اکنون نزد حاج قاسم سلیمانی هستیم". آن لحظه احساس کردم که همه دنیا برای من است. ما در آن دفتر چای خوردیم و سپس بهسمت طبقه بالا رفتیم و حاج قاسم به استقبالمان آمد.
بتولسادات موسوی افزود: حاج قاسم شخصاً از ما پذیرایی کرد و من از همان لحظات اولِ ملاقات، ابهت و هیبت ایشان را بهشکل عجیبی احساس کردم، اما بهزودی احساس آرامش به من دست داد و متوجه شدم در برابر پدری مهربان و دلسوز هستم و گویا مدتهاست که او را میشناسم. من فوت مادرشان را به ایشان تسلیت گفتم و سپس حاج قاسم شروع به سؤال پرسیدن کرد. ایشان از من پرسید که چند فرزند دارم، شغل همسرم چیست و چهکار میکنم و ساکن کجا هستم و وقتم را چگونه میگذرانم. سؤالات ایشان نشان داد که خانواده شهدا نزد حاج قاسم چه جایگاه بالایی دارند و ایشان به این خانوادهها تا چهاندازه توجه میکند.
در ادامه مصاحبه دختر سید عباس موسوی با وبسایت العهد آمده است: سپس من نیز شروع به سؤال پرسیدن از حاج قاسم کردم و ایشان از من پرسید که "آیا دخترم زینب را میشناسی؟ "، انگار میخواست به من بگوید که "میخواهم او را بشناسی". حاج قاسم تسبیحی در دست داشت ناگهان آن را به من داد و گفت "این تسبیح برای من بسیار عزیز است، همیشه آن را گم میکنم سپس بهزودی پیدا میشود. این تسبیح را به تو میدهم بهشرطی که هر روز هزار بار با آن صلوات بفرستی. "، سپس به من گفت "زمانی که شهید شدم باید این تسبیح با من دفن شود". از همان دیدار اول با حاج قاسم حسرت شهادت را در چهره ایشان احساس کردم و ایشان داستانهایی از امام زمان (عجّل اللّه تعالی فرجه) و اهلبیت (علیهم السلام) و علاقه ویژه خود به حضرت امام خامنهای برایم تعریف کرد.
وی ادامه داد: در این ملاقات کوتاه متوجه شدم که حاج قاسم فردی بسیار مهربان و دلسوز و متواضع و صمیمی است. ایشان هدایایی به ما داد که شامل لوحهایی بود که نام خداوند روی آنها حک شده بود. من از اینکه هیچ هدیهای با خودم برای ایشان نبرده بودم بسیار خجالت کشیدم؛ چرا که نمیدانستم قرار است به دیدن حاج قاسم برویم، اما یک تسبیح کوچک با خود بههمراه داشتم که قبلاً از مشهد خریده بودم و این تسبیح را به ایشان دادم و حاج قاسم بسیار خوشحال شد.
سپس دختر دبیرکل سابق حزبالله گفت: هنگام خداحافظی حاج قاسم با تواضع فراوان ما را تا دم در بدرقه کرد و به من گفت "انشاءالله به دیدار شما میآیم". من تصور نمیکردم ایشان بهدلیل مشغله و مسئولیتهای فراوانی که دارد وقت دیدار با ما را داشته باشد. اما چند ماه بعد برادرم آقا یاسر تماس گرفت و از من خواست که نزد او بروم، از او پرسیدم "قضیه چیست؟ "؛ اما توضیح بیشتری نداد. بله، آن روز حاج قاسم سلیمانی مهمان ما بود و هدایایی نیز همراه خود آورده بود و در دیدارهای بعدی نیز همین اتفاق افتاد، ما واقعاً شرمنده ایشان و سخاوتشان شدیم.
حزبالله: ادعاهای پوچ ائتلاف سعودی حتی ارزش پاسخ نیز ندارد
بتولسادات موسوی ابراز کرد: حاج قاسم با ما احوالپرسی کرد و با سایر اعضای خانواده نیز آشنا شد و احوال ما را یکی یکی پرسید. حاج قاسم نهتنها متواضع بلکه بسیار صمیمی بود و حضور او آرامش وصفناپذیری را برای ما به ارمغان میآورد. هر بار که اسم هریک از نوهها را میپرسید او را نوازش میکرد، مثلاً از دختر برادرم پرسید "نامت چیست؟ "، او پاسخ داد «نور»، سپس حاج قاسم گفت: "تو چراغ خانه هستی" و خندید. در این ملاقات حاج قاسم از من درباره تسبیحی که به من داده بود سؤال کرد و من به ایشان گفتم، چون نمیدانستم که به دیدار ما میآیند تسبیح را با خودم نیاوردم، سپس حاج قاسم گفت "انشاءالله دیدار بعدی در منزل بتول خانم باشد. "
وی تأکید کرد: من خیلی خوشحال شدم و انتظار نداشتم که حاج قاسم با امور مهم و حساس نظامی و سیاسی و مسئولیتهای بزرگی که بهعهده دارد وقت پیدا کند که به منزل من سر بزند. ایشان قبل از اینکه برود بلند شد تا هدایایی را که با خود آورده بود به ما بدهد. حاجقاسم کاملاً خودجوش رفتار میکرد و همه در حضور ایشان آرامشی بینظیر داشتند و در پایان پیشنهاد داد که یک عکس جمعی بگیریم. بعد از مدتی حاج قاسم افتخار داده به منزل ما آمد و زمانی که با من صحبت میکرد به من میگفت: "عموجان، چطوری؟ چه خبر، عموجان؟ "
دختر سید عباس موسوی اضافه کرد: حاج قاسم به جوانان علاقه زیادی داشت و به فرهنگ آنها و سؤالاتشان توجه میکرد، قلبی بسیار رئوف و مهربان داشت و هرگاه از فاجعه جنگ داعش در سوریه و مصیبتهایی که به سر مردم این کشور آمد صحبت میشد چهره ایشان تغییر میکرد و بسیار غمگین میشد. جنبه انسانی شخصیت حاج قاسم بسیار برجسته بود.
بتولسادات موسوی در ادامه به آخرین دیداری که با سردار شهید سلیمانی داشت پرداخته گفت: در آخرین دیدار فضا بسیار آرام بود و نوهها حضور نداشتند و تنها من و برادرانم و همسرانشان بودیم. در آن روز آرامش عجیبی در چهره حاج قاسم بود و بسیار لبخند میزد. من این بار نمیخواستم خیلی صحبت کنم و از گوش دادن به صحبتهای حاج قاسم و نگاه کردن به لبخندش لذت میبردم و احساسی به من میگفت که باید با او خداحافظی کنیم.
وی در پایان این مصاحبه گفت: حاج قاسم حتی از دور هم حال ما را درک میکرد، یک روز خیلی ناراحت بودم و غم سنگینی را روی سینهام احساس میکردم که تلفن زنگ خورد و صدای آرامی به من گفت "حالت خوبه، عموجان؟ "، من در ابتدا این صدا را نشناختم و سپس به او گفتم "ببخشید، شما را نمیشناسم، اما صدایتان بسیار آشناست"، سپس خندید و من متوجه شدم که حاج قاسم است، انگار که از حال من خبر داشت.
منبع:تسنیم
انتهای پیام/
منبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: سردار سلیمانی حاج قاسم دبیرکل سابق حزب الله قاسم سلیمانی عباس موسوی دختر سید حاج قاسم
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۰۴۶۷۲۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
انتقاد یک مقام سابق از عروسی مجلل دختر شمخانی
به گزارش «تابناک»، حجت الاسلام یدالله حبیی نماینده پیشین ولی فقیه در وارت دفاع در یادداشتی که در روزنامه جمهوری اسلامی منتشر شده است نوشت:
امیر دریابان علی شمخانی از بقیةالسلف سپاهیان و مجاهدان و امتحان دادههای جبهه و جنگ است و کارنامه پرباری از جهاد و خدمت در بخشهای اجرایی و راهبردی نظام دارد.
شجاعت در میدان، شهامت در بیان، ذهن تحلیلگر، صداقت و گریز از نمودها و تأکید بر بودها یعنی بینقش وتکلف، نگاه جامع به مسائل، رفیق نواز، خطرپذیر، سعه صدر در مدیریت، تحمل پذیر، مدیرپرور، مسجدساز و مسجد دوست و... از خصوصیاتی هستند که من از او سراغ دارم وامیدوارم امروز که بعنوان یک کهنه سربازومشحون از تجارب است این خصوصیات فرایند ومراحل کمال وتمام خودش را طی کرده باشد.
شاید در ذهن کثیری از مردم او همچنان رزمنده بسیجی، سپاهی و امیر باشد و شناختی از سایر فعالیتهای او نداشته باشند و خاطره فرماندهی نیروی زمینی سپاه و حضور در نیروی دریائی ارتش و وزارت دفاع را در ذهن خود مجسم کنند.و کسانی او را بواسطه مسئولیتهای ستادی خارج از نیروهای مسلح بشناسند ولی امروز جمع کثیری از مردم بواسطه فضای مجازی آقای شمخانی را در جبهه اقتصادی میشناسند اگرچه حضور او همانند تعداد قابل توجهی از صاحب منصبان ارشد نظام در بخش اقتصادی در سایه است و فرزندان و خویشان حضور مستقیم آنان را غیر ضرور نموده است.
این از آثار عصر اطلاعات و انفجار اطلاعات است که کره زمین را به مثابه یک خانه با دوربین مدار بسته، تصویر نگاری میکند و لحظاتی بعد به نمایش میگذارد که در نوع خود بسی مطلوب است اگرچه بدور از آسیب و تهدید نیست.
آقای شمخانی از جمله افرادی است که حضور خود و فرزندان جبهه وجنگ را در فعالیتهای اقتصادی ضروری، شرعی و یک عمل انقلابی میداند یعنی اینکه کشورگرفتارجنگ اقصادی و تحریمهای ظالمانه است (صغرای قضیه) وکسانی توانائی و شایستگی حضور در این جبهه را دارند که امتحان داده و کشور را از جنگ تحمیلی نجات دادهاند و به نظام و انقلاب باور دارند نظیر ما (کبرای قضیه) پس ما نسبت به حضور در این جبهه وظیفه داریم (نتیجه). بنابراین حضور در جبهه اقصادی نه تنها مذموم نیست بلکه ممدوح ومشکور است چراکه با همه وجود درک میکنیم مشکلات اقتصادی وتحریمها چه بلائی برسر مردم آورده است و فقر بر گروههای زیادی از مردم چنان مجسم نموده است که خوف فتنه کفر وعصیان میرود پس آقای شمخانی و پسران وامثالهم کار بزرگی انجام داده و میدهند وبجای سرزنش باید مشکور باشند.
اما و صد اما که خود آقای شمخانی زیرک نیز میداند چرا بازتاب اجتماعی عمل مجاهدانه آنها گونهای دیگر است، چرا مردم بجای تشکر باید سرزنش کنند ودر هر محفل ومجلس باید صحبت ایشان و فرزندان وی و سایرین باشد؟
حقیقت این است که مردم اولا در جریان درست اطلاعات و اطلاعرسانی نیستند وتاکنون ندیده ونشنیدهاند فعالان اقتصادی کلان، گزارشی از نقطه آغاز وفراز و فرود خود را به مردم ارائه دهند ومدیریت در ابهام وانتظار اینجا هم اثر بد خود را گذاشته است واز طرفی برای مردم قابل قبول نیست به هر دلیل مسئولین وفرزندانشان فعالیتهای اقتصادی بکنند.
شاید مفروضشان این است که بدون رانت محال است به این سطح از ثروت برسند. پس راهکار چیست؟ راهکار این است که بین دو کار یکی را قبول کنند حضور در ساختار نظام بدون فعالیت اقتصادی ویا حضور در بازار وبخش خصوصی و بدون داشتن مسئولیت. شاهد زنده این مقوله رفتار و آداب مقام معظم رهبری است. مگر ما مدعی اطاعت از او نیستیم! حوزه اطاعت شامل قول، فعل و تقریر رهبری است و از این حیث حجت را بر همه تمام کرده است.
من به برادر عزیز شمخانی عرض میکنم فعالیت اقتصادی الزامات والتزامات خود را دارد چون خود را اولی از دیگران به نصیحت میدانم به ایشان و همردیفان ایشان درکشوری ولشکری توصیه میکنم تکلیف خود را از حیث فعالیت اقتصادی روشن کنید وافکارعمومی را با اصلاح امور اقناع کنید.
برای مردم قابل پذیرش نیست وقتی چندین دهک تا پایان عمر امکان تهیه مسکن ندارند، بیش از شصت میلیون نفر یارانه بگیر هستند، مشکلات اقتصادی از جمله پاشنه آشیلهای نظام است، سن ازدواج بالا رفته است ودهها مشکل وآسیب ذهن مردم را مشغول کرده است مشاور بالاترین فرد کشور مجلس عروسی خود را در هتل کذائی برگزار کند و ما را در پاسخگوئی به این مقولات ناگزیر به نوشتن این نصیحت نامه بکند.
اگر این مجالس را ثروتمندان بخش خصوصی برگزار کنند که میکنند مگر اشکالی دارد؟ مهمترین پشتوانه ما در حدوث وبقاء انقلاب اسلامی، مردم بوده و هستند واین توصیه امام خمینی(ره) نیز هست، پس هوای مردم را داشته باشیم. امیدوارم برادر عزیزم علی شمخانی از نصیحت دوست خود نرنجد و این نوشته را تذکری بداند که دلسوزانه تقدیم او میشود .